آینده پژوهی چیست؟
آینده پژوهی چیست؟
آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که بااستفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم آیندههای بالقوه و برنامه ریزی برای آنها میپردازد. آینده پژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات یا تغییر نکردن امروز، واقعیت فردا تولد مییابد.
آینده پژوهی معادل لغت لاتین «Futures Study» است. کلمه جمع Futures به این دلیل استفاده شدهاست که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژیها و بجای تصور فقط یک آینده، به گمانه زنیهای سیستماتیک و خرد ورزانه، در مورد نه فقط یک آینده بلکه چندین آینده متصور مبادرت میشود.
موضوعات آینده پژوهی دربرگیرنده گونههای ممکن، محتمل و مطلوب برای دگرگونی از حال به آینده است.
ضرورت آینده پژوهی
امروزه تغییرات با نرخ سریعی بوقوع میپیوندند. تغییرات فناوری و متعاقبا تغییر در دیگر جنبههای زندگی، افزایش روز افزون وابستگی متقابل کشورها و ملل، تمرکز زدایی جوامع و نهادهای موجود که بدلیل گسترش فناوری اطلاعات شتاب بیشتری یافتهاست، تمایل روزافزون به جهانی شدن به همراه حفظ ویژگیهای ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری عوامل دیگر، لزوم درک بهتر از “تغییرات” و ” آینده” را برای دولتها، کسب وکارها، سازمانها و مردم ایجاب میکند.
آینده اساسا قرین به عدم قطعیت است. با این همه آثار و رگههایی از اطلاعات و واقعیات که ریشه در گذشته و حال دارند، میتوانند رهنمون ما به آینده باشند. ادامه تصمیم گیری صرفا چندین آینده محتمل بر اساس تجارب گذشته، غفلت از رصد تغییرات آتی را در پی خواهد داشت و با تلخکامی روبرو خواهد شد.
عدم قطعیت نهفته در آینده برای بعضی، توجیه کننده عدم دور اندیشی آنان است وبرای عدهای دیگر منبعی گرانبها از فرصتها.
تاریخچه آینده پژوهی
اشتیاق بشر برای دانستن در باره آینده از عهد باستان وجود داشتهاست پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند.
اولین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، متفکرین عصر روشنگری واقعا به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.
در همین دوران، بر خلاف گذشته که بیشتر متفکرین، افقهای کاملاروشنی از آینده (مدینه فاضله)، تصویر میکردند، تجسمهای تیره تری از آینده نیز نضج یافت. آثار متفکرینی چون اچ جی ول H.G.Well، جورج اورول George Orwell و آلدوس هاکسلی Aldous Huxley از زمره چنین اندیشههایی محسوب میشود و با چنین نمونههایی است که کلا آینده پژوهی راه خود را به ادبیات باز میکند. موفقیت عظیم رمانهای ژول ورن Jules Verne و پا گرفتن سبک علمی تخیلی در ادبیات، در ادامه همین راه رخ میدهد.
برگزاری نمایشگاهی در سال ۱۸۹۳ که در آن اختراعات و ابداعات شگفت انگیزی نظیر تلفن، لامپ برق و کینتوسکوپ (اولین دوربین فیلمبرداری) معرفی شد، باعث هیجان عمومی گردید. در همان روزها یک نشریه مطرح، فراخوانی از ۷۴ شخصیت برجسته آن روزگاراعلام میکندواز آنان میخواهد که در مورد قرن بعدی پیش بینیهایی بعمل آورند. بعدها معلوم شد که پیش بینیهای آنان تا حد زیادی خوش بینانه بوده و در ضمن، تقریباهیچیک از رخدادهای مهم قرن بیستم نظیر اختراع اتوموبیل، رادیو و تلویزیون، بروز دو جنگ جهانی، کشف انرژی اتمی، پرواز به فضا و البته ظهور کامپیوتر در فهرست آینده نگاری آنان یافت نمیشد.
اولین فعالیت آینده پژوهی در قالب یک تحلیل علمی در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ توسط یک گروه محققین و با سرپرستی ویلیام اف آگبرن William F.Ogburn در زمینه جامعهشناسی که علم نوپایی شناخته میشد، در آمریکا انجام شد. این گروه برای اولین بار متدولوژیهای علمی نظیر برون یابی Extrapolation وبررسیهای علمی را در مورد روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رسانده و ضمن انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آینده بینیهای مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد. همچنین بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، و به دنبال تجزیه و تحلیل تکنولوژیهای مورد استفاده در آلمان و ژاپن، متدهای نوینی برای آینده پژوهی ابداع شد و در نتیجه آن دستاوردهای تکنولوژی مهم دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شامل رادار، موشکهای بالیستیک قاره پیما و حمل و نقل هوایی از قبل پیش بینی شد.
در دوران جنگ سرد و مسابقه تسلیحات هستهای، دغدغه مهم دست اندرکاران نظامی، پیش بینی زنجیره رخدادهایی بود که پس از یک رویارویی احتمالی هستهای میتوانست اتفاق بیفتد. از همین رو، اولین بازیهای جنگی War Games بوجود آمد. اینها مدلهایی از یک رویارویی هستهای بودند که احتمالات مختلف را بررسی و تحلیل میکردند. شکل کاملتر این مدلها، موجب بوجود آمدن سناریو شدند که امروزه یکی از مهمترین ابزارهای آینده پژوهی محسوب میشود. با کمک این سناریوها، سلسله رویدادهای متصور در یک زمان بسیار کوتاه پس از شروع یک جنگ هستهای، قابل تصور ومدل کردن بوده و در نتیجه میتوان عکس العملها و نحوه آمادگیهای لازم برای روبرو شدن با چنین جنگی را تدوین نمود. این مشابه همان نقشی است که سناریو بهعنوان یک ابزار در آینده پژوهی فعلی بازی میکند.
عامل دیگری که باعث رشد آینده پژوهی شد، تحول درطراحی و ساخت تسلیحات نظامی بود. در سالهای جنگ دوم جهانی، تانکها، هواپیماها و کشتی هادر مدت زمان نسبتاکوتاهی طراحی، تکمیل و ساخته میشدند. اما بعدها با پیچیده ترشدن انواع تسلیحات (موشکهای قاره پیما، زیر دریاییهای هستهای و…)، کار برنامه ریزان صنایع نظامی دشوار شد بدین معنی که مدت زیادی مثلاده سال از شروع طراحی تا ساخته شدن نخستین نمونه محصول بطول میانجامید. در نتیجه تکنولوژی بکارگرفته شده درابتدای طراحی، در طول پیشرفت پروژه دچار تغییرات اساسی شده و اغلب در برهه ساخت نمونه نخستین، از رده خارج محسوب میشد.
درسال ۱۹۶۴ نیاز به پیش بینی تکنولوژی، منجر به انجام یکی از مشهورترین ارزیابیها با استفاده از روش دلفی Delphi گردید. در چارچوب حمایتهای موسسه رند Rand، خبرگان فنآوریهای مختلف طی یک پروژه مشترک مامور شدند که تکنولوژیهای نوظهوردر یکصد سال آینده را پیش بینی نمایند. بررسی آنان شش مقوله « تحولات مهم علمی»، «کنترل جمعیت»، «اتوماسیون»، «پیشرفت در زمینه علوم فضایی»، «جلوگیری از جنگ» و «سیستمهای تسلیحاتی» را شامل میشد. این تکنیک از افراد میخواست که ضمن ارایه ارزیابی خود، پراکندگی پاسخهای سایر خبرگان را نیز در نظر گرفته و پس از بحث در مورد تفاوتها، نهایتا ارزیابیهای تجدید نظرشده خود را ارایه کنند. نتایج این تکنیک بطرز عجیبی در پیش بینی ظهور تکنولوژیهای دهههای بعدی، دقیق بود.
آینده پژوهی بمثابه یک فعالیت عمومی از دهه شصت آغاز شد. برتراند دوژوئنل Bertrand de Jouvenel اولین مطالعه نظری در مورد آینده را بنام «هنر گمان» را نوشت. او در این زمینه با اشاره به این که «هیچ واقعیتی در مورد آینده وجود ندارد»، نتیجه گرفت که یافتن مدارک و استنتاجات برای آینده، نیازمند روشهایی غیر متداول میباشد.
هوشیاری نسبت به زمینههای آینده پژوهی از همین زمان آغاز شد. هاریسون براون Harrison Brown در کتاب خود بنام «چالش پیش روی آینده بشر» در سال ۱۹۵۴ بسیاری از مسایل بومشناسی ecological و مسایل مربوط به توسعه را که انسان در حال حاضر با آن روبروست، پیش بینی کرد.راشل کارسون Rachel Carson با نوشتن کتاب بهار ساکت Silent Spring که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد، با تصویرکردن دنیایی بدون سینه سرخ(نوعی پرنده)، آغازگرجنبش زیست محیطی بود. تحلیل مسایل مربوط به آینده در کتاب «بمب جمعیت» اثر پاول ارلیشPaul Ehrlich و نیز کتاب محدودیتهای رشدLimits to Growth به نقطه اوج میرسد. انتشار این آثارو پیش بینی فروپاشی جامعه صنعتی دنیای آن زمان را دچار شوک روحی نمود. بعدها، رویدادهایی نظیر ترور برادران کندی و مارتین لوتر کینگ، جنگ ویتنام، بحران نفتی و رسوایی واتر گیت نشان داد که آینده پژوهان در پیش بینی این موضوع درست عمل کردهاند.
آینده پژوهان مثبت اندیش نیز در دهه ۶۰ بسختی مشغول بودند. دانیل بل Daniel Bell جامعه شناس برای اولین بار اصطلاح «جامعه فرا صنعتی» را در کتابی به همین نام بکار برد. بل سرآغاز تعداد زیادی از آینده پژوهان نظیر مارشال مک لوان Marshall Mcluan، آلوین تافلرAlvin Toffler و جان نیسبیت John Naisbitt بود که آینده مورد پیش بینی آنها گرچه کمی دیر محقق شد ولی دنیا شاهد تحولات اساسی در زمینه ارتباطات و کسب و کار از طریق ظهور کامپیوترهای شخصی در دهه ۸۰ و ظهور اینترنت در دهه ۹۰ بود. آینده و آن هم از نوع دیجیتال وارد شده بود.
باز این دهه ۶۰ بود که در آن آینده پژوهی به عنوان یکی از رشتههای جدید علوم پایه ریزی شد. اولین دوره اموزشی آینده پژوهی در سال ۱۹۶۳ توسط جیم دیتورJim Dator در انستیتو پلی تکنیک ویرجینیا تدریس شد. کوتاه مدتی پس از آن وندل بل Wendell Bell سری دورههای آموزشی خود در دانشگاه ییل Yale شروع کرد. پس از انتقال دیتور Dator به دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه هاوایی، وی دورههای آینده پژوهی متمرکزی در آن دانشگاه برای دانشجویان دورههای فوق لیسانس و دکترا ایجاد نمود. در سال ۱۹۷۴ اولین دوره تخصصی فوق لیسانس برای آینده پژوهی در دانشگاه هوستون توسط جیب فاولز Jib Fowles و کریس دید Chris Dede برپا شد. بعدها مشابه این دوره در دانشگاههای ماساچوست، آکرون، مینه سوتا، یو اس سی و دانشگاه ایالتی پورتلند نیز دایر شد. ( متاسفانه در حال حاضر بجز دانشگاههای هاوایی و هوستون بقیه دورهها تعطیل شدهاند).
دو سازمان معتبر آینده پژوهی جهان یعنی World Futures Society(WFS)یا انجمن آینده دنیا و همچنین World Futures Studies Federation(WFSF )یا فدراسیون جهانی آینده پژوهی، در همین دوران به ترتیب در سالهای ۱۹۶۷ در آمریکا و ۱۹۷۳ در پاریس تأسیس شدند. WFS علاوه بر عضو گیری بیش از ۴۰۰۰۰ نفر تا کنون، فقط در اوایل دهه ۸۰ متجاوز از ۵۰۰۰ نفر را در کنفرانسهای مختلف آینده پژوهی حاضر کردو نیز موفق به انتشار مجله معروف «آینده پژوه» Futurist گردید. از طرف دیگر WFSF که نسبت به WFS سازمان بینالمللی تری محسوب میشود، آینده پژوهان سرتاسر گیتی را در یک انجمن حرفهای گرد هم آوردهاست. همچنین در دهه ۸۰ انتشارات السویرElsevier مجله معروف «آینده هارا بنا گذاشت که هم اکنون معتبرترین نشریه آکادمیک و فکری در زمینه آینده پژوهی محسوب میشود. بعدها در آغاز دهه ۹۰، نشریه معتبر فصلی »تحقیق در مورد آینده هاتوسط WFS ونشریه «آینده نگاری» توسط انتشارات کمفورد Camford Publishing به نشریات مربوط به آینده پژوهی اضافه شدند.
در حال حاضر آینده پژوهی از پهنه وسیعتری نسبت به دوران طلایی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ برخوردار است. دنیای امروز نسبت به آن سالها آمادگی و صراحت بیشتری برای ملحوظ کردن آینده دارد. بر خلاف آن دوران، آینده پژوهی تنها به عده معدودی از نویسندگان و استادان محدود نمیشود بلکه دنیای کسب و کار، دولتمردان و فرهیختگان همگی در حال بیداری و درک این واقعیت هستند که برای اینکه آینده موفقی داشته باشیم باید بر روی آن تمرکز کنیم. بدین ترتیب است که برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای چشم اندازها و متکی بر سناریوها، امکانپذیر خواهد بود.
در عین حال، برنامههای آموزشی و تحصیلی در زمینه آینده پژوهی در طول سالها بجای اینکه گسترده تر شوند، کمتر شدهاند. در عوض دورههایی نظیر هوش رقابتی Competitive Intelligence و مدیریت استراتژیک Strategic Management، بدور از تعلقات تئوریک و ایدئولوژیک آینده پژوهی ازبسیاری از ابزارهای آن بهره گیری میکنند. در خاتمه، خاطر نشان میسازد که آینده پژوهی احتمالاسرنوشتی نظیر سایرعلوم اجتماعی خواهد داشت بدین معنی که کارکرد این علوم ضمن انگیزش علاقه اجتماع به موضوعی پراهمیت و بهره گیری از ابزارتکوین شده مناسب برای آن موضوع، تقریباکاملاآکادمیک بوده ولی از نظر کاربردی دنبال کردن این علوم به خصوص توسط کسب و کارها و بنگاههای دولتی، انجام میشود.
ابزارهای آینده پژوهی
۱-دلفی
۲-سناریو پردازی
۳-روند
۴-تجزیه و تحلیل روندها
۵-تجزیه و تحلیل پیشرانها
۶-فناوریهای کلیدی
۷-چشم انداز سازی
۸-نقشه راه
۹-پس نگری
۱۰-مدلسازی
۱۱-شبیه سازی
۱۲-ترکیبی از روشهای فوق
روش دلفی بر پیمایشهای ساختاری استوار است و از اطلاعات شهودی مشارکتکنندگان که اغلب خبره هستند، بهره میگیرد. به همین دلیل، دلفی دارای یافتههای کمّی و کیفی است و به همین سبب از عناصر اکتشافی، پیشبینی کننده و حتی هنجاری برخوردار است.
وچسلر ویژگیهای «روش استاندارد دلفی» را این گونه توصیف میکند: «دلفی پیمایشی است که از سوی یک گروه پایش راهبری میشود و دربردارندهی چند دور پیمایش از گروههای کارشناسانی است که یکدیگر را نمیشناسند و به دنبال دستیابی به اجماع دربارهی شناختهای ذهنی ـ شهودی هستند. پس از هر دور پیمایش، به بازخورد قضاوتها و استدلالها و پاسخهای گوناگون توجه میشود.
فرایند دلفی:
همان طور که قبلااشاره شد، دلفی در برگیرنده یکسری از راندها است و دلفی کلاسیک معمولاشامل چهار راند می باشد که بطور معمول به سه راند تعدیل می گردد. بنابراین، فرایند دلفی را می توان به صورت زیر در نظر گرفت:
فعالیت قبل از شروع؛
راند اول؛
راند دوم؛
راند سوم؛
تصمیم و تصویب.
روش های آینده پژوهی:
۰۱- Environmental Scanning
۰۲- Text Mining
۰۳- Delphi
۰۴- Real-Time Delphi
۰۵- Futures Wheel
۰۶- Futures Polygon
۰۷- Trend Impact Analysis
۰۸- Cross Impact
۰۹- Wild Cards
۱۰- Structural Analysis
۱۱- Systems Perspectives
۱۲- Decision Modeling
۱۳- Substitution Analysis
۱۴- Statistical Modeling
۱۵- Technology Sequence
۱۶- Morphological Analysis
۱۷- RelevanceTree
۱۸- Scenarios
۱۹- Scenario Toolbox
۲۰- Interactive Scenarios
۲۱- Robust Decisionmaking
۲۲- Participatory Methods
۲۳- Simulation and Games
۲۴- Genius Forecasting
۲۵- Predicition Markets
۲۶- Using Vision in Futures
۲۷- Normative Forecasting
۲۸-ST Roadmapping
۲۹-Field Anomaly Relaxation
۳۰-Agent Modeling
۳۱-Chaos
۳۲-Multiple Perspective
۳۳-Heuristic Modeling
۳۴-Causal Layered Analysis
۳۵-Personal Futures
۳۶-SOFI
۳۷-SOFI Software System
۳۸-Integration Comparison Frontiers
سناریو نویسی
از آنجایی که روند تغییرات محیط صنعت و جوامع رو به افزایش گذاشت، نیاز به روش های آینده پژوهی که بتوان در آنها تغییرات سریع آینده را نیز در نظر گرفت احساس شد. روش سناریو نویسی که از جمله روش های “مبتنی بر فرضیات” می باشد، یکی از کارآمدترین روش های موجود برای پیش بینی آینده های دور و در شرایطی که عدم قطعیت های زیادی در سیستم وجود دارد، است.
سناریو نویسی یعنی تجزیه و تحلیل اطلاعات، فکر کردن و نوشتن درباره سناریوها و بحث درباره آینده بالقوه شرکت یا فرد.
تاکنون تعاریف و تعابیر گوناگونی از سناریو ارائه شده است، اما یکی از بهترین تعاریف را پیتر شوارتس ارایه داده است. او در کتاب هنر دوراندیشی مینویسد: سناریو عبارت است از درک درست این که جهان ممکن است چگونه تغییر کند، چگونه هنگامی که تغییرات در حال روی دادن هستند میتوان آنها را تشخیص داد و هنگامی که تغییرات رخ دادند چه باید کرد. روش سناریو به عنوان یکی از روشهای مطرح در آینده پژوهی فرآیندی نظام یافته است که به کشف و بررسی عدم قطعیت در نگاه به آینده بلندمدت میپردازد. این روش دربردارنده مجموعه ای از توصیفهای جایگزین از آینده است که به علل گوناگون و بنا بر تفاوتهای موجود در حوزه های دانشی و فناوری و نیز انتظارهای متفاوت صاحبان منافع و کاربران با یکدیگر تفاوتهای بنیادین دارند. هدف از نگارش سناریوهای مختلف، افزایش توان پیشبینی صحیح آینده نیست بلکه هدف آن است که درک صحیحی از نیروهای راهبر و تأثیرگذار آینده حاصل شود. توانایی برنامه ریزی در عرصه های اجرایی و واکنش به تغییر، از راه درک و شناسایی این نیروها افزایش مییابد.
بخش مهمی از این تمرین با شناسایی مسائل و فرصتهایی که ممکن است از هر سناریوی رویایی منتج شوند آغاز می گردد و با یافتن راه حل و یا بهره برداری از فرصتهای به دست آمده، ادامه می یابد. عقیده بر این است که خلق سناریوها به راه حلهای پیشنهادی بسیاری می انجامد.
سناریو نویسی تکنیک پیچیده ای است که به زمان و تلاش قابل توجهی نیاز دارد. فکر کردن درباره احتمالات آینده بسیار حائز اهمیت است. خود سناریوها تا حدودی یک امر فرعی هستند. کمتر مدیران، متخصصان، یا کارکنان دیگری را می توان یافت که تصور کنند که فرصت دارند تا درباره آینده فکر کنند، اما این فعالیت امری حیاتی برای موفقیت است.
مراحل اجرای سناریو نویسی:
پس از آنکه مسئله مشخص و تعریف گردید سه تا پنج عامل محرکه اصلی آینده شرکت لیست می شود. سپس سناریو های آینده براساس تاثیر احتمالی این عوامل بر پنج تا ده عامل اصلی دیگر نظیر سهم بازار، واکنش مشتریان، الگوهای خرید، اقتصاد و نیازهای تحقیق و توسعه، پیش بینی می شود. هر سناریو بر یک یا دو عامل محرکه تاکید می کند. سناریوها بر اساس عوامل محرکه اصلی و اثرات آنها بر عوامل اصلی نوشته می شود. سناریوها در یک جدول یا نمودار خلاصه می شود.
سناریونویس فرصتها و تهدید ها را شناسایی می کند و نیازهای شرکت را در راستای تقویت نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف جهت بهره برداری از این فرصتها، مشخص می سازد. راهبردها براساس تحلیل فرصتها و تهدیدهای آینده تدوین می شود. هرگاه زمان کافی در اختیار نباشد می توان از طراحی سناریو به صورت خیال پردازی استفاده کرد. در این روش نیز از همان روش اصلی برنامه ریزی سناریو استفاده می شود، اما به ندرت به یک سند کتبی با حجم مشابه با سندی که در روش برنامه ریزی سناریو به دست می آید، منجر می شود و تحقیقات رسمی به مراتب کمتری نسبت به روش برنامه ریزی سناریو، به عمل می آید.
هر موقعیت مسئله داری که با گذشت زمان دستخوش تغییر می شود در خور استفاده از سناریو است.
از سناریو نویسی می توان برای حل انواع مختلف مسائل استفاده کرد. اغلب اوقات از این روش برای تدوین راهبردهای مختلف برای شرایط احتمالی مختلف آینده استفاده می شود. به عنوان مثال، پیش بینی های سناریو مستلزم تحلیل محیطهای داخل و خارجی سازمان به منظور کسب اطلاعات درباره نقاط قوت و ضعف پیش بینی شده و فرصتها و تهدیدهای آینده آن است. هر شرکتی به تقویت نقاط قوت و غلبه بر نقاط ضعف خود علاقه مند است تا بتواند از فرصتها بهره برداری کند و تهدید ها و خطرات را کاهش دهد. از عوامل داخلی شرکت، عواملی نظیر فن آوری، منابع، قابلیتها، کارکنان و مدیریت مورد مطالعه قرار گرفته می شود و در خارج، به بررسی عواملی نظیر اقدامات پیش بینی شده رقبا، اقتصاد مورد انتظار و ماهیت متغیر رویه های خرید مشتریان پرداخته می شود.
سناریو نگاری فرآیندی است که در چند مرحله صورت میگیرد. ابتدا شناسایی واقعبینانه ای از تصمیمهای راهبردی و کلیدی بلندمدتی که در یک سازمان اتخاذ میشوند، به عمل میآید. سپس این پرسش مطرح میشود که چه عواملی میتوانند در تصمیمهای راهبردی و کلیدی تغییر ایجاد کنند؟ فهرستی از عوامل کلان با توجه به کلان روندها (اجتماعی، فناوری، محیطی، اقتصادی و سیاسی) و همچنین خرد روندهای تأثیرگذار بر تصمیمها، تهیه میشود. سناریونویسان در مرحله بعد به این موضوع میپردازند که کدام یک از این عوامل کلان با خرد سازگار و اجتناب ناپذیر و کدام یک غیرقطعی هستند، سپس اهمیت عوامل غیرقطعی بر تصمیمهای راهبردی و کلیدی بلندمدت سازمان ارزیابی شده و طرح اولیه سناریو تدوین میشود که به ترکیب پیامدهای احتمالی گوناگون پیرامون عدم قطعیتهایی میپردازد که بیشترین تأثیر را بر تصمیم گیری راهبردی دارند.
برای روشن ساختن یک عدم قطعیت دست کم به دو سناریو نیاز داریم. تحقیقات آینده پژوهی نشان داده است که وجود بیش از چهار سناریو کاری غیرکاربردی و در واقع بیهوده است. هر سناریویی باید به طور بالقوه قابل اجرا باشد یعنی باید به طور منطقی بر اساس وضعیت گذشته و حال در ارتباط با یک پدیده یا رویداد نوشته شود. در بعد سازمانی سناریوها باید به دغدغه های کنونی سازمان بپردازند. سناریوها نباید تناقضهای درونی و ذاتی داشته باشند. افزون بر این، رویدادها در سناریو باید بر اساس رابطه علت و معلولی به یکدیگر مرتبط شوند بدون آن که بتوان به آنها خدشه ای وارد نمود. همچنین افرادی که نتایج حاصل از اجرای سناریو بر وضعیت آنان تأثیر مستقیم دارد باید در روند طراحی سناریو مشارکت داشته باشند. همچنین اجرای یک سناریو بیش از هر چیز نیازمند تعهد سازمان به اجرای سناریوهای گزینش شده است.
سناریوها معمولا به صورت داستان بیان شده و دربردارنده توصیف وضعیت نهایی در آینده، و شرح و توضیح چگونگی ظهور و بروز آن وضعیت هستند. دلیل استفاده از قالب داستانی آن است که داستانها افراد را تشویق میکنند تا ناباوری و بی اعتمادی خود را کنار بگذارند و این ویژگی مهمی است که نمودارهای و مقاله های علمی قادر به انجام آن نیستند. داستانها همچنین قادر به انتقال مفاهیم پیچیده هستند، به طوری که خواننده به آسانی آن را درک میکند و به خاطر میسپارد.
از سناریوها به شیوه های مختلفی استفاده میشود. سازمانها ممکن است به ارزیابی راهبرد کنونی در مقابل سناریوها و ارزیابی استحکام راهبرد جاری بپردازند. اگر راهبردی در میان چندین آینده بدیل به شکلی کارآمد ظاهر شود، میتوان آن را مستحکم پنداشت و اگر تنها در یکی از ابعاد آینده موفق باشد، سازمان را در معرض خطر بزرگتری قرار میدهد. همچنین ممکن است سازمانها به گسترش برنامههای احتمالی برای تدوین چگونگی عملکرد و رفتار خود در هر یک از آینده های احتمالی بپردازند، در چنین حالتی با بهکارگیری سناریوها در برنامه ریزی، این احساس پدید میآید که سازمان یا فرد آمادگی بهتری برای برخورد با رویدادهای آینده دارد.
خروجیهای سناریو در مقام یک فعالیت ذهنی هدفمند در برگیرنده مواردی مانند ایجاد زبانی مشترک در سازمان برای بحث و تبادل نظر در خصوص آینده های گوناگون، اداره متمرکز سازمان، افزایش حساسیت و دقت و ایجاد درک بیشتر سازمانی از محیط پیرامونی خود، ایجاد کنش و تحول فردی و سازمانی و در نهایت واداشتن افراد به تفکر سازنده فردی و سازمانی است. از آفات و آسیبهای تهدید کننده سناریو را نیز میتوان پیشنهاد و طرح سناریوهای بیش از اندازه برای اجرای در سازمان دانست. این امر منجر به ایجاد سردرگمی در میان افراد تصمیم ساز در سازمان گردیده و رسیدن به تصمیم نهایی برای انتخاب بهترین سناریوها را با دشواری فزاینده ای روبرو میسازد از این رو معمولاباید از گزینش بیش از سه سناریو خودداری نمود.
در مجموع برای تدوین سناریوهای آینده از این روش که روشی متمرکزتر است، استفاده شده و تأثیرات هر یک از آنها ارزیابی میشود. گروه های کوچکی از نخبگان و کاربران فناوری، گسترش محتمل فناوری را در زمینه ای خاص برای یک فاصله زمانی حدود ۱۰ تا ۳۰ ساله مورد توجه قرار میدهند. پس از آن به نظریه پردازی درباره وقایع ممکن و حتی غیر محتمل (نظیر تغییرات سیاسی بزرگ، جنگها، زلزله و … که در صورت وقوع بتواند روند توسعه را تغییر دهد) میپردازند. در نهایت سناریوهایی خلق کرده و بهترین و بدترین وضعیتها را بررسی میکنند. این سلسله مطالعات مبنایی برای تدوین استراتژی فراهم میآورد و زمینه را برای امکان پاسخگویی به تحولات آماده میسازند.
در نهایت سناریو به عنوان یک روش مطرح در آینده پژوهی ضمن آماده ساختن ما برای رویاروی با شرایط پیش بینی نشده آینده، بهره گیری از فرصتهای آینده را به شکلی کارآمد امکان پذیر میسازد. این هنر و تعهد بر عهده آیندهپژوهان است که ضمن تبیین مزایای این روش علاقهمندان به آفرینش آینده های مرجح را در ترسیم سناریوهای مطلوب یاری نمایند.
روش سناریونویسی Scenario planning:
سناریو نویسی از تقسیم اطلاعات طراح به دوشاخه اصلی نشأت می گیرد:
۱-مواردی که طراح اعتقاد به آگاهی از آنها دارد. یعنی اعتقاد به زنجیر وار بودن پروسه هایی که در جهان رخ می دهند. مانند مواردی مثل رشد جمعیت و یا شرایط تأثیر گذار بر تکنولوژی های نوین قطعی
۲-المان هایی که طراح آنها را نامعلوم و تعیین ناپذیر می داند، مانند نتایج انتخابات سیاسی، مدهای زودگذر و سبک ها در تجارت آینده.
برای نوشتن یک سناریو، درکی ابتدایی از کارهایی که توسط کاربران قرار است انجام شود، درک خود کاربران و درک زمینه استفاده، لازم است. سناریو می تواند از اطلاعات جمع آوری شده در طی فعالیت های پرسش یا تحقیق مفهومی مشتق شود. می بایست به زبان ساده، تعاملی که قرار است اتفاق بیافتد را توصیف نمود. این بسیار اهمیت دارد که از ارجاعات به تکنولوژی پرهیز شود. این سناریو باید توسط کاربر بازدید شود تا اطمینان حاصل کرد که نشان دهنده دنیای واقعی است. سناریو درباره مطالبی مانند استفاده از محصول، نقش جنسیت کاربر، عملکرد محصول، هدف از آن و تجربه استفاده از محصول بحث می کند. همچنین لازم به ذکر است که حلقه های بازخورد و روابط در سناریو خطی نیستند.
مرحله اول کار تعریف و تعیین کاربر و شخصیت های آنها و مرحله دوم داستان پردازی درباره آنها است. داستان ها از تحقیقات درباره کاربر، از تست قابلیت استفاده محصول و یا مشاهدات محقق نشات می گیرند. شخصیت ها در سناریو فرهنگشان را بیان می کنند و باعث دسته بندی و انتقال اطلاعات می شوند. آنها همچنین می توانند جرقه هایی را برای خلق ایده های جدید، ایجاد کنند. در سناریو نویسی تمرکز باید بر داستان گویی باشد و نه بر آنالیز کامل اعمال. همانطور که طراح می نویسد، یک طرح تصور می شود و اینکه که چگونه باعث حل مشکلات می شود، نویسنده موانع را برمی دارد و میزان ریسک را به حداقل می رساند. نقل قول از کاربر راه خوبی برای ارتباط با جزئیات مورد نیاز هر شخصیت است. سه گام اصلی برای آغاز سناریو نویسی در ادامه آورده شده است:
۱-تعریف یک هدف و یک مفهوم: چرا فرد در حال حاضر از محصول استفاده می کند و اینکه چه چیزی باعث موفقیت این تعامل می شود.
۲-توصیف این تعامل: توجه به موارد کلی و عدم توصیف جزئیات
۳-پایان با نتیجه: نتیجه این تعامل چیست و چه چیزی باعث موفقیت آن شد.
معمولاسناریو نویسی از داستان های مهیج (evocative stories) که در آن ایده های طراحی شکل می گیرند آغاز می شود و با داستان های تجویزی (Prescriptive stories) که در آن جزئیات طرح توصیف می شوند ادامه می یابد. مراحل مهم، در روند انتقالی از داستان های مهیج به داستان های تجویزی به قرار زیر هستند:
· داستان های آغازین (Springboard stories): نیازها و اهداف.
· داستان هایی با نقاط اوج (Points of pain stories): محدودیت ها و غلبه کردن ها.
· سناریوهای کلیدی (Key scenarios): طرح کلی داستان یا پلات (مفاهیمی برای اعمال).
· سناریوهای تشریحی (Narrative scenarios): چه چیزی، چرا اتفاق می افتد.
· نقشه طراحی (Design Maps): ادراک، اعمال، موانع.
· دیاگرام جریان ها (Flow diagrams): اعمال و تصمیم ها.
· استفاده از نمونه ها (Use cases): سلسله جزئیات تمام اعمال.
اسپرینگ بردها، مسائل دشوار و غیر معمول را ارائه می دهند. ممکن است که آنها جرقه هایی از نوآوری خود محقق و یا بر مبنای تحقیقات او تهیه شده باشند. داستان هایی با نقاط اوج، دیدگاه روشنی از مشکلات را از نگاه شخصیت داستان تشریح می کند. این بخش به سمت راه حل های ممکن که می تواند بخشی از طراحی جدید باشد هدایت می شود. سناریوهای کلیدی، ترتیب یک سناریو پیچیده تر را می دهند که طراحی آن باید شامل آغاز حرکت به سمت اینکه کاربر چگونه با محصول ارتباط برقرار می کند می کند باشد.
درست است که این نوع نوشته ها خیلی مطالب خلاق و جالبی نیستند اما نشان گر نوع واضحی از ارتباطات هستند.
در ابتدا تکنیک های سناریو برای مشخص کردن خط مشی های کسب و کار جدید (سناریو به عنوان ابزار برنامه ریزی کسب و کار) استفاده می شدند. اخیرا، سناریوها برای مشخص کردن تعامل بین کاربر و محصول استفاده می شوند. این سناریوها، سناریوهای استفاده نام دارند که متدهای مختلفی برای توسعه ی آنها وجود دارد. خلق یک سناریوی کاربرد، ابزاری موثر در تحلیل و توسعه تعامل بین کاربر و محصول است. سناریوهای استفاده در مشخص کردن کارهایی که کاربر هنگام استفاده از رابط یا اینترفیس به انجام می رساند بسیار حائز اهمیت هستند. همچنین در طراحی محصول سناریوهای استفاده، در تحلیل و توسعه کاربرد یا استفاده محصول نقش مهمی دارند.
چگونگی خلق سناریو استفاده:
۱-مشخص کردن بازیگران: بازیگر نقش کنش گر یا فعال در سناریو را دارد. در صورت وجود چندین بازیگر، سناریوهای بیشتری می بایست ایجاد شوند.
۲-مشخص کردن اهدافی که بازیگر باید به انجام برساند.
۳-مشخص کردن نقطه شروع سناریو: انگیزه ای برای راه اندازی یا اتفاق.
۴-مشخص کردن سهام داران و علایق شان.
۵-مشخص کردن سناریو هایی که خلق می شود بر مبنای تعداد بازیگران و اهداف شان.
۶-نوشتن سناریو، شروع به کار از نقطه شروع تا به انجام رساندن هدف بازیگر، در مورد وظیفه، زیر مجموعه های آن، زمینه و انگیزه های بازیگر برای انجام کار.
سناریونویسی را به روش های مختلفی به انجام می رسانند اما یکی از مهم ترین روش ها که بر مبنای کاربرد اصلی آن نام گذاری شده روش سناریونویسی نظامی است که شامل مراحل زیر می باشد:
۱-تعیین سئوالاتی که باید توسط سناریو پاسخ داده شوند. در این مرحله ممکن است که روش دیگری برای انجام کار انتخاب شود مثلااگر تغییرات کوچک و تعداد المان های موثر کم هستند روش های دیگر ممکن است موثرتر باشند زیرا سناریو نویسی دیدگاه های کلان را بررسی می کند.
۲-تعیین زمان و محدوده آنالیز: توجه به اینکه تغییرات در گذشته با چه سرعتی اتفاق افتاده اند و تلاش برای دستیابی به اینکه چه درجه ای از پیش گویی در مواردی مانند جمیعیت شناسی، چرخه عمر محصول و… میسر است. یک دوره زمانی ۵ تا ۱۰ سال مناسب است.
۳-تعیین افراد منتفع از پروژه: تعیین اینکه این پروژه چه میزان برای چه افرادی موثر است. بررسی علایق کنونی و اینکه چرا و چگونه افراد در حال حاضر به این مورد رغبت دارند.
۴-تعیین مسیر و روند مقدماتی نقشه و نیروهای موثر شامل مواردی مانند صنعت، اقتصاد، سیاست، تکنولوژی، قوانین اجتماعی و حقوقی: بررسی اینکه این موارد هر کدام چقدر بر اهداف پروژه موثرند. ابتدا هر مورد تشریح می شود و بررسی اینکه چگونه می تواند بر موضوع تأثیر گذار باشد نیز انجام می شود. در این مرحله معمولااز روش طوفان فکری استفاده می شود.
۵-یافتن و تعیین کلیدها و موارد نامعلوم: طرح نیروهای محرک از دو محور، بررسی هر نیرو از جنبه های نامعلوم قابل پیش گویی و همچنین از جنبه های نامهم قابل پیش گویی. این مرحله به منظور تعیین دقیق موارد مهم و قابل پیش بینی است، همچنین برای بررسی اینکه آیا هیچ ارتباطی میان نیروهای محرک موجود و سناریوهای غیر محتمل وجود دارد نیز کاربرد دارد.
۶-بررسی احتمال اینکه آیا موارد موثر مربوط به هم را می توان در یک گروه قرار داد تا میزان آنها حتی به دو مورد کاهش یابد یا خیر؟ این مرحله به منظور دستیابی به اینکه سناریو بر اساس دو محور x،y قابل اداره باشد، انجام می شود.
۷-تعریف حدود نتایج ممکن از دو عامل تعیین شده در مرحله قبل و بررسی اهمیت و معقول بودن و باورپذیری هر یک از آنها. در این مرحله سه نقطه کلیدی باید بررسی شوند:
– دوره زمانی: آیا موارد، با دوره زمانی تعریف شده برای پروژه سازگار هستند؟
– هماهنگی درونی: عواملی که تحت عنوان نامعلوم مشخص شده اند آیا می توانند سناریوهای محتمل را شکل دهند؟ چرا که سناریوهای مختلف از درون با یکدیگر سازگار هستند.
– آیا در حال حاضر کاربری در حال عدم تعادل در مقایسه با شرایط ایده آل، وجود دارد.
۸-تعریف سناریوها و رسم مسیر حرکت در یک شبکه باورپذیر: در این مرحله دو یا چهار سناریو شکل می گیرند. شرایط کنونی لازم نیست در وسط دیاگرام قرار بگیرند. سناریوهای ممکن، فقط یک یا چند عامل را نسبتاثابت فرض می کنند. در بعضی دیدگاه ها برای تمام احتمالات مثبت یک سناریو و برای تمام احتمالات منفی یک سناریو دیگر خلق می شود، سپس دیدگاه ها پالایش و با هم ترکیب می شوند.
۹-به تفصیل نوشتن سناریوها: شرح دادن چیزی که اتفاق می افتد و چیزهایی که می توانند دلایلی برای پیشنهاد شرایط باشند. تلاش برای به دست آوردن نتایج خوب بنا بر دلایلی که تغییرات در حال رخ دادن هستند. این راه به آنالیز ویژگی ها کمک می کند. در نهایت به هر سناریو یک نام توصیفی داده می شود تا در مرحله آخر به راحتی قابل استفاده قرار گیرند.
۱۰-ارزیابی سناریو ها: آیا آنها با هدف سازگاری دارند؟ آیا آنها از درون با هم سازگارند؟ آیا آنها مربوط به طرح اصلی هستند و یا به آن شبیهند؟
۱۱-تعریف نیازهای تحقیق: یافتن و ارزیابی مواردی، بر پایه سناریوها، که به اطلاعات بیشتری نیاز دارند. مثلامواردی که باعث تحریک بیشتر کاربر می شوند و یا نوآوری هایی که ممکن است در صنعت رخ دهند و سایر مواردی از این قبیل.
۱۲-توسعه روش های کمی: توسعه متدهای کمی برای کسب نتایج کمی از سناریوهای مختلف از قبیل سرعت رشد، گردش وجود و…
۱۳-تقارب به سمت سناریوهای تصمیم گیری: دنبال کردن رد پروسه های تکراری برای رسیدن به سناریو نهایی.
روند کلی دیگری که برای سناریو نویسی موجود است، در ادامه ارائه شده است:
آ. تعیین فرضیات و اهداف کلی در تعداد معدود و سپس تشریح آنها.
ب. جمع کردن عوامل مهم در کنار هم برای ایجاد یک شبکه قابل رشد و ترقی.
پ. نوشتن هفت تا نه عدد مینی سناریو.
ت. کاهش تعداد سناریوها به دو تا سه عدد.
ث. نوشتن سناریو مطابق با تصمیمات بهینه شده.
ج. شناسایی موضوعات ناشی شده از سناریوها.
تاریخچه سناریو نویسی
پیشینه کاربرد روش سناریو به دهه ۱۹۷۰ باز میگردد آن هم هنگامی که شرکت “شل” در این زمینه پیشگام شد. برنامه ریزان این شرکت به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بودند که آیا ممکن است بر اثر حادثه ای تولید و عرضه نفت کاهش یابد؟ برنامه ریزان شل در پاسخ به این پرسش، شکل گیری سازمانی مانند اوپک را یکی از عوامل احتمالی کاهش عرضه نفت شناسایی کرده و برای آگاه ساختن مدیران ارشد شرکت از این موضوع به ارایه سناریویی توصیفی از آینده اقدام کردند. این سناریو که برای نخستین بار طراحی میشد، با اندیشه منطقی و متعارف تضاد داشت. با این وجود مدیران شرکت پذیرفتند در صورت بروز چنین آینده ای، تغییر چشمگیری در شیوه کار خود ایجاد کنند. مدیران شل پس از شکل گیری اوپک به دلیل کسب آمادگی لازم برای واکنش توانستند به سرعت برنامه های تجاری خود را اصلاح کنند.
طبقه بندی ۱۲ نوآوری تا سال ۲۰۲۰
۱- ژاپن یک پایگاه روباتیک بر روی ماه خواهد ساخت/ عقیده پاپ ساینس: از نظر تئوری ممکن است اما از نظر اقتصادی به فاکتورهای تصمیم گیری نیاز دارد.
۲- چین از طریق یک راه آهن فوق سریع پکن را به لندن متصل خواهد کرد/ عقیده پاپ ساینس: ممکن اما غیرمتحمل
۳- خودروها خودشان را می رانند/ عقیده پاپ ساینس: به طور حتم امکانپذیر است اما نه تا سال ۲۰۲۰
۴- سوختهای زیستی به قیمت قابل رقابت با سوختهای فسیلی می رسند و می توانند جایگزین آنها شوند/ عقیده پاپ ساینس: عملی است.
۵- خودروهای پرنده در آسمان پرواز خواهند کرد/ عقیده پاپ ساینس: احتمالا دارد تا سال ۲۰۱۵ نمونه آزمایشی آن را خواهد ساخت.
۶- ما خواهیم توانست دستگاهها را از ریزتراشه هایی که در مغز ما کاشته خواهند شد دستگاههای الکترونیکی را کنترل کنیم/ عقیده پاپ ساینس: ممکن است که تا سال ۲۰۲۰ تراشه هایی را در مغز خود داشته باشیم اما آنها کار زیادی انجام نخواهند داد.
۷- تمام نمایشگرهای جدید می توانند از “دیودهای ساطع کننده نور ارگانیکی” (OLED) فوق نازک ساخته شوند/ عقیده پاپ ساینس: به احتمال بسیار قوی انجام شدنی است.
۸- فضای تجاری به ما اجازه می دهد به ماه و اخترواره ها برویم و مواد معدنی را استخراج کنیم/ عقیده پاپ ساینس: سفرهای فضایی تجاری یک اندیشه واقعی است اما سفر به ماه، اخترواره ها و ماموریتهای استخراج مواد معدنی اهداف غیرمتحملی تا سال ۲۰۲۰ به نظر می رسند.
۹- یک رایانه هزار دلاری که نیروی پردازشی برابر با مغز انسان خواهد داشت/ عقیده پاپ ساینس: احتمالا
۱۰- ترجمه همگانی با دستگاههای موبایل بسیار در دسترس خواهد بود/ عقیده پاپ ساینس: احتمالا. اما دقت آنها به نوع زبان بستگی دارد.
۱۱- ما سرانجام از عینکهای دیجیتال استفاده خواهیم کرد/ عقیده پاپ ساینس: در این مورد ما تقریبا نیمه راه را رفته ایم.
۱۲- ما مغز مصنوعی ایجاد خواهیم کرد/ عقیده پاپ ساینس: ما سرانجام روزی به آن خواهیم رسید
مراجع
http://futures.kmu.ac.ir
http://www.newdesign.ir
http://www.fzs.ir
http://ayandeh.blogsky.com
ممنون از سایت فوق العادتون