۵۰ نکته از بررسی داده محور ۱۹۵ استارتاپ‎ میلیارد دلاری جهان

این روزها اینترنت پر شده از مطالب کلیشه‌ای در مورد عوامل موفقیت و شکست‎ استارتاپ‌ها! اگر شما فقط کمی اهل وبگردی و جستجو در اینترنت باشید، می‎توانید انواع عادات روزمره، نصایح تکان‌دهنده و جملات قصار استیو جابز، مارک زاکربرگ و بیل گیتس را بیابید که گاها حتی روح خودشان نیز از آن‏ها خبر ندارد. اما خوب، واقعیت این است که دنیای امروزی بر پایه ارقام و اعداد میچرخد یا به قول فیثاغورسیان اعداد بر تمام جهان هستی حکومت می‌کنند‌.
حتی تجربه نیز نشان داده است که همه‎ی ما نسبت به آمار و ارقام واکنش بهتری نشان می دهیم. ما می‎خواهیم در این مطلب نگاه متفاوتی به استارتاپ‎های بزرگ دنیا داشته باشیم. به همین خاطر این بار سعی کردیم تا جزئیات متفاوتی از استارتاپ‏‌های میلیارد دلاری را به شکل اعداد و ارقام نمایش دهیم تا شما ذهنیت بهتری را نسبت به استارتاپ‎های موفق دنیا پیدا کنید.

داده‏‌هایی که در ادامه، آن‏ها را خواهید دید تلاش ۳۰۰ ساعته‌ی علی طهماسب، سخنران تداکس است.  این داده‎ها مربوط به استارتاپ‎های میلیارد دلاری است و می‎تواند‎ به بسیاری از سوال‌های شما در مورد استارتاپ‎های بزرگ دنیا پاسخ دهد. اینکه استارتاپ‌‏های بزرگ امروزی در شروع فعالیت خود چگونه بوده‌اند؟ چه تعداد رقیب داشته‌اند؟ آیا بنیانگذاران آن‎ها هیچ تجربه‎ای داشته‌اند؟ آیا این بنیانگذاران به عنوان کارمند نیز کار کرده‌اند یا اینکه از اول بنیانگذار به دنیا آمده‌اند؟ اصلا این استارتاپ‌ها از شتاب‎دهنده استفاده کرده‌اند؟ و سوال‎های زیادی شبیه به این‎ها وجود دارد که برای اهالی استارتاپ‎ها می‎تواند جالب باشد. با اینکه در سال‏های اخیر مقالات و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است، اما هیچ کدام از آن‎ها، به آن صورت نتوانستند اطلاعات مفیدی را به مخاطبانشان ارائه دهند.

بیشترین اطلاعاتی که تا به امروز در مورد استارتاپ‏‌های موفق دنیا ارائه شده است، محدود به نام شرکت، نام بنیانگذاران یا نهایتا ارزش این شرکت‎ها می‌باشد و متاسفانه جزئیات دقیق‌تری از آن‎ها موجود نیست. داده‎های زیر به صورت دستی با مراجعه به پروفایل لینکدین بنیانگذاران، مطالعه‏‌ی مصاحبه‎ها، ارسال ایمیل به بنیانگذاران و از سایت‎های crunchbase و pitchbook جمع‎آوری شده‌اند. این داده‎ها مربوط به ۱۹۵ استارتاپ در آمریکا می‌باشد که از سال ۲۰۰۵ کار خود را شروع کرده‌اند و توانسته‌اند ارزش خود را به یک میلیارد دلار برسانند. البته بهتر است به این نکته نیز اشاره کنم که این مطالعه تنها مربوط به استارتاپ‎های بخش نرم‌افزاری و تکنولوژی نمی‎باشد و تمامی استارتاپ‎های بیوتکنولوژی، فضا، سخت‌افزاری، امور مالی، بهداشتی دارویی، انرژی و غیره را شامل می‏‌شود. البته شرکت‎های هلدینگ، سرمایه‌گذاری، مشاوره و پالایشگاه‌های نفت‌ و گاز در این مطالعه جای داده نشده‎اند.

اگر شما نیز علاقه‌مند هستید تا بدانید که بنیانگذارن دیروز، چگونه شرکت‏‌های میلیارد دلاری امروز را ایجاد کرده‌اند، نمودار‎های زیر می‎توانند به شما کمک زیادی کنند. این نمودارها به خوبی رابطه بین بنیانگذارن و ایجاد شرکت‎های میلیارد دلاری را نشان می‎دهند.

تعریف CxO در نمودارها: CxO بعد از بنیانگذار، عالی‎ترین رتبه را در شرکت دارد که این فرد در شرکت‎های تکنولوژی CTO یا مدیر ارشد فنی نامیده می‎شود. همینطور از این شخص در شرکت‎های زیست‌فناوری و بهداشتی دارویی نیز با نام سرپرست علمی یا CSO یاد می‎شود.

۱)  بیشتر استارتاپ‎های موفق، دو یا سه هم‌بنیانگذار دارند

همانطور که در نمودار نیز مشاهده می‎کنید تعداد ایده‌آل هم‌بنیانگذار ۲ یا ۳ می‎باشد. همینطور حدود ۲۰%  استارتاپ‎های میلیارد دلاری فقط یک بنیانگذار داشته‌اند که می‎تواند نکته‏‌ی جالبی باشد.

۲) بیش از نیمی از بنیانگذاران بالای ۳۵ سال دارند

آمار نشان می‎دهد که اکثر بنیانگذاران هنگام شروع استارتاپ ۲۴ تا ۳۶ ساله بوده‌اند.

۳) مدیران ارشد فنی و سرپرست‎های علمی بازه سنی متفاوتی دارند

این نمودار دارای دو قله متفاوت است. بازه ۲۸ تا ۳۲ سال مربوط به شرکت‎های تکنولوژی و بازه ۶۰ تا ۶۴ مربوط به شرکت‏‌های زیست فناوری و بهداشتی دارویی است. به این معنی که مدیران ارشد فنی معمولا ۲۸ تا ۳۲ ساله بوده‌اند. این در حالی است که سرپرست‎های علمی ۶۰ تا ۶۴ سال داشته‌اند که نسبت به مدیران ارشد فنی بسیار متفاوت است.

۴) بنیانگذاران سرویس‎های SaaS و Enterprise جوان، بنیانگذاران شرکت‎های بهداشتی دارویی مسن، بنیانگذاران B2B در هر طیف سنی حضور دارند

همانطور که اشاره کردیم، بنیانگذران جوان بیشتر به تاسیس شرکت‎های SaaS و Enterprise مایل هستند ولی بنیانگذارن مسن‎تر بیشتر به حوزه‌‏های بهداشت و درمان، زیست فناوری، داروسازی یا انرژی علاقه‎مند می‎باشند. همینطور به نظر می‎رسد که بنیانگذارن استارتاپ‌‏های تولیدکننده محصولات مصرفی(Consumer) در هر طیف سنی حضور دارند.

۵) ۵۰% بنیانگذارن دارای تجربه‏‌ی کاری بیش از ۱۰ سال هستند

در مورد شرکت‎های تکنولوژی این تجربه کاری حدود ۱۰ سال و برای شرکت‎های بهداشتی دارویی، این تجربه کاری حدود ۲۸ سال می‎باشد.   

۶) اکثر بنیانگذاران و حتی مدیران ارشد فنی هیچ تجربه‎ کاری مرتبط با حوزه کاری فعلی‌شان را ندارند

برخلاف باور عمومی، اکثر بنیانگذارن هیچ تجربه کاری مرتبط با استارتاپ‌شان را ندارند. همینطور طبق نمودار زیر، تجربه کاری مرتبط، برای مدیران ارشد فنی حتی از تجربه بنیانگذارن نیز کمتر می‎باشد.

با این حال این قضیه در مورد استارتاپ‏‌های حوزه بهداشت و زیست‌فناوری درست نیست و حدود ۸۰% بنیانگذاران یا مدیر عامل‎ها دارای تجربه کاری مرتبط هستند.

۷) حدود ۶۰% بنیانگذارن استارتاپ‌‏ها، کارآفرینان تکراری هستند

با اینکه بیشتر ماها فکر می‏‌کنیم کارآفرینان کاربلد در همان بار اول موفق شده‎‌اند اما در واقع بر اساس این داده‎ها، درصد بالایی از شرکت‏های میلیاردری توسط کارآفرینان تکراری ایجاد شده‎اند. یعنی کسانی که قبلا تجربه‏‎ی استارتاپ داشته‌اند.

۸) تمامی کارآفرینان تکراری حداقل دو استارتاپ را قبلا تاسیس و رهبری کرده‌اند

طبق چیزی که از آمارها بدست آمده است، بسیاری از بنیانگذاران در استارتاپ اول یا حتی استارتاپ دوم خود شکست خورده‌اند. بسیاری از آن‎ها به مدت ۲ الی ۳ سال استارتاپ ‎خود را پیش برده‌اند و در بیشتر موارد آن‎ها را به سرانجام نرسانده‌اند. حتی برای برخی از استارتاپ‏‌هایی با چند بنیانگذار، این مدت بیشتر از ۲۰ سال نیز بوده است.

۹) تقریبا ۷۰% کارآفرینان تکراری قبلا یک شرکت موفق را تاسیس کرده‌اند

زمانی که صحبت از شرکت موفق می‏کنیم، شرکتی با خروجی بیش از ۵۰ میلیون دلار یا با درآمد سالانه ۱۰ میلیون دلار منظورمان است. طبق این داده‎ها یکی از بنیانگذاران یا حالا مدیر ارشد فنی یا سرپرست علمی تیم، قبلا حداقل یک تجربه‏‌ی‌ موفق در راه‎اندازی استارتاپ را داشته است.

۱۰) برخی از این بنیانگذاران بیش از یک تجربه موفق داشته‎اند

برخی از بنیانگذارن استارتاپ‏‌های میلیارد دلاری نه تنها یک خروجی موفق، بلکه چندین استارتاپ موفق را قبل از این استارتاپ خود پیش برده‎اند.

۱۱) بیشتر بنیانگذارن دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا فوق‎لیسانس هستند

یکی از تصورات غلط و رایج در مورد شرکت‎های میلیارد دلاری این است که بنیانگذاران آن‎ها کار خود را با ترک تحصیلات دانشگاهی شروع کرده‌اند. مثلا نام استیو جابز را زیاد شنیده‎ایم که تنها یک ترم در دانشگاه تحصیل کرد. اما این آمار چیز دیگری را نشان می‎دهد. همانطور که مشاهده می‎کنید بیشتر بنیانگذاران دارای مدرک تحصیلی لیسانس و فوق‎لیسانس هستند. مدرک تحصیلی دکتری بیشتر مربوط به شرکت‌‏های بهداشت دارویی می‎باشد.

۱۲) تقریبا نیمی از مدیران ارشد فنی در “مدارس فارغ‌التحصیلی” درس خوانده‌اند

“مدرسه فارغ‎التحصیلی” یک محیط آموزشی متفاوتی می‎باشد که به طور ویژه روی رشته‌های تحصیلی تمرکز می‌‏کند و هدف آن توسعه دانش و مهارت دانشجویان برای یک حرفه خاص است. طبق این تحقیقات بیش از نیمی از مدیران ارشد فنی در مدارس فارغ‌التحصیلی و در رشته‎های فنی تحصیل کرده‎اند.

۱۳) میزان موفقیت هر دو گروه بنیانگذاران با دانش فنی و بدون دانش فنی یکسان است

یکی از بحث‏‌هایی که همیشه مطرح بوده، این است که آیا افراد غیرفنی نیز می‎توانند بنیانگذاران موفقی باشند یا نه! همانطور که حتما می‎دانید بیشتر بنیانگذارن مثل جف بزوس (بنیانگذار آمازون)، بیل گیتس، لری پیج و سرگی برین (بنیانگذاران گوگل) همگی افراد فنی بودند و این می‎تواند برای برخی افراد غیرفنی دلسرد کننده باشد. اما اگر نگاهی به نمودار زیر بیندازید متوجه خواهید شد که بنیانگذران با دانش فنی و بدون دانش فنی هر دو تقریبا در یک سطح قرار دارند و موفقیت‎شان به یک میزان می‎باشد. 

همینطور این آمار نشان می‎دهد زمانی که بنیانگذار خودش فردی فنی باشد، مدیر ارشد فنی نیز سطح فنی بالاتری دارد، در حالی که بنیانگذاری بدون دانش فنی معمولا دارای مدیر ارشد فنی با سطح فنی پایین‎تری است.

۱۴) بیش از ۵۰% بنیانگذاران، قبلا در شرکت‏های بزرگی کار کرده‎اند

آمار نشان می‎دهد که بنیانگذاران با تجربه کاری، بیشتر برای شرکتهای بزرگ کار کرده‎اند.

۱۵) گوگل، اوراکل و IBM بیشترین بنیانگذاران میلیارد دلاری را تربیت کرده‌اند

خط زرد در واقع تعداد بنیانگذاران و خط بنفش تعداد مدیران ارشد فنی را نشان می‎دهد. بیشترین خروجی فیس بوک و سیسکو مربوط به مدیران ارشد فنی و بیشترین خروجی McKinsey و مایکروسافت مربوط به بنیانگذاران است.

۱۶) فقط ۳۰% بنیانگذارن تجربه‏ کار در استارتاپ‏های دیگر (نه استارتاپ خودشان) را دارند

اینکه فکر کنید کار کردن در یک استارتاپ روش خوبی برای یادگیری نحوه راه‎اندازی استارتاپ خودتان می‌باشد، درست نیست. زیرا آمار نشان می‎دهد که تنها ۳۰% بنیانگذارن این کار را انجام داده‌اند.

۱۷) بیشترین تعداد بنیانگذاران از دانشگاه‏های استنفورد، هاروارد و MIT بود‌ه‌اند

در این نمودار نیز خط زرد در واقع تعداد بنیانگذاران و خط بنفش مدیران  ارشد فنی را نشان می‎دهد. همانطور که مشاهده می‎کنید بعد از دانشگاه استنفورد، دانشگاه هاروارد بیشتر تعداد بنیانگذار و دانشگاه MIT بیشترین تعداد مدیر ارشد فنی را داشته‌اند اما بقیه دانشگاه‎ها کمتر از ۵ بنیانگذار و مدیر ارشد فنی را به جامعه استارتاپی تحویل داده‎اند. 

۱۸) این مورد جنبه‏ سرگرمی! دارد

نام‏های John ،Rob و Dave بیشترین تکرار را در بین اسامی بنیانگذاران استارتاپ‏های میلیارد دلاری دارند. اسامی زیر فقط ۲۰% از نام‎های بنیانگذاران را تشکیل می‌دهد و ۸۰% نام‌ها تکراری نیستند. متاسفانه حضور زنان در بین استارتاپ‎های میلیارد دلاری بسیار کمرنگ است و امیدواریم که روزی زنان بیشتری را در بین این اسامی ببینیم.

۱۹) بیشترین موضوعات در رابطه با فناوری‌های ابری، داده، موبایل و Market Place می‌باشد

اما با این حال نمی‏‌توان گفت که این موضوعات برای سال‏های آینده نیز در همین رده‏‌های بالاتر خواهند ماند.

۲۰) شرکت‎های نرم‎افزاری بیشترین تعداد را دارند

اکثر استارتاپ‌های میلیارد دلاری نرم‎افزاری هستند و شرکت‎های تولیدکننده محصولات مصرفی(consumer)، تجاری، بهداشتی دارویی، مالی و انرژی در رده‏‌های بعدی قرار دارند. مطابق چیزی که در نمودار زیر می‌بینید.

۲۱) تجارت الکترونیکی، شبکه، دیتابیس، سوشال، بیوتکنولوژی و اتوماسیون بزرگترین زیربخش‌‏ها را تشکیل می‎دهند

۲۲) در حالی که شرکت‏های نرم‌افزاری و فیک تک همچنان خصوصی هستند، شرکت‎های بیوتکنولوژی با سرعت به سمت عمومی شدن پیش رفته‌اند

آمار نشان می‎دهد که درصد کمی از شرکت‏‌های بیوتکنولوژی خصوصی هستند این در حالی است که بیشتر شرکت‏های نرم‎افزاری و فین‎تک کاملا خصوصی هستند. البته بهتر است دوباره اشاره کنیم که این آمار از بین استارتاپ‌های میلیارد دلاری که بعد از سال ۲۰۰۵ تاسیس شده‌اند، بدست آمده است.

۲۳) لغات “Cancer”، “Ride-sharing”، “Lending” و “Autonomous Vehicles” کلمات کلیدی هستند

چارت زیر کلمات کلیدی را نشان می‌دهد که برای توصیف این شرکت‏‌ها بارها تکرار شده‎اند.

کسب و کار

۲۴) بحران سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ نتیجه معکوس روی استارتاپ‌ها داشته است.

بعد از ترکیدن حباب دات کام در سالهای ۲۰۰۰، تعداد شرکت‏‌های میلیارد دلاری به تدریج افزایش پیدا کرد و در سال ۲۰۰۷ به اوج خود رسید اما بحران مالی در سال ۲۰۰۸  تعداد آن‏ها را کاهش داد. همینطور سال ۲۰۱۷ نیز یک استثنا است و تعداد شرکت‏‌های بیشتری به ارزش میلیارد دلار رسیده‌اند چراکه طول‌ سال‌های گذشته را مشغول به فعالیت بودند و در بازه مشترکی به این ارزش دست یافته‌اند.

۲۵) بیشتر شرکت‌ها هیچ پیچیدگی مهندسی ندارند / تعداد قابل توجهی در عرصه فناوری‌های عمیق هستند.

سطح فناوری و دستاوردهای علمی در شرکت‌ها متفاوت است و می‌توان شرکت‌هایی در انواع سطوح یافت.  تعداد شرکت‌هایی که به یکپارچگی سیستم‌های مختلف می پردازند بیشتر از بقیه است و با این حال به شکل قابل توجهی تعداد شرکت‌هایی که بر روی علوم و فناوری‌های عمیق متمرکز هستند نیز زیاد است.

۲۶) تعداد شرکت‎های B2B و B2C تقریبا یکسان هستند

همانطور که در نمودار نیز مشاهده می‎کنید تعداد شرکت‎های B2B و B2C تقریبا یکسان است ولی تعداد بسیار کمی برای هر دو خدمات می‌دهند!

۲۷)  ۳۰% استارتاپ‏های بزرگ نیاز به هزینه‎های طراحی زیر ساخت CapEx بالایی داشتند

برخلاف چیزی که در مورد استارتاپ‏های موفق دنیا گفته می‏‌شود، تنها ۴۰% آن‏ها به سرمایه‏‌ی کمی نیاز داشتند، بقیه استارتاپ‏‌های میلیارد دلاری برای طراحی زیرساخت‏‌ها و محصولات خود با سرمایه‌‏ی بالایی شروع کرده‌اند.

  28) سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ اوج شرکت‏‌های B2B و ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ اوج شرکت‎های B2C بودند

همانطور که در بالا نیز اشاره کردیم تعداد شرکت‏هایB2B و B2C تقریبا یکسان است. بیشتر شرکت‎های بزرگ B2B از ساله‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و بیشتر شرکت‎های B2C از سال‏های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ کار خود را آغاز کرده‌اند.

۲۹) بیش از ۵۰% استارتاپ‎ها به هنگام شروع با شرکت‎های متعددی رقابت کرده‌اند

طبق نموداری که مشاهده می‎کنید بنظر می‎رسد رقابت با شرکت‌های بزرگ متعدد توانسته به موفقیت استارتاپ‏‎های میلیارد دلاری کمک زیادی بکند. در واقع استارتاپ‏‎ها توانسته‌اند از ناکارآمدی دیگر شرکت‏‎ها استفاده کنند و بازار را در دست گیرند.

۳۰) فاکتورهای مهندسی و شبکه ایجاد شده مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی هستند.

برای قابل دفاع بودن فقط فاکتورهای مهندسی کافی نیستند. عوامل دیگری مانند شبکه‌ی ارتباطات نیز بسیار موثر است. 

۳۱) محصول بسیار مهم است! بیشتر استارتاپ‏‌ها محصولی بسیار متفاوت نسبت به نمونه‎های موجود بازار ارائه داده بودند

چیزی که بیشتر استارتاپ‏ها را نسبت به رقبایشان متمایز کرده بود، محصولی در سطح بسیار بالا نسبت به نمونه‎های قبلی بود.

۳۲) در زمان تاسیس استارتاپ‌های میلیارد دلاری، بازار تقاضا بزرگ بود

در زمان تاسیس بیشتر استارتاپ‌های میلیارد دلاری بازار وسیع و بزرگ و میزان تقاضا بالا بود. در اکثر موارد دیگر نیازی نبود که آن‎ها تقاضا را ایجاد کنند و بازار اشباع نشده بود.

۳۳) در ۶۵% موارد هدف آن‏ها کسب سهمی از بازار موجود از دیگر شرکت‎ها بود، نه ایجاد بازاری جدید!

۳۴) اظهارنظر در مورد زمانبندی استارتاپ‏ها سخت است!

سخت‎ترین سوالی که هنوز نمی‎توان جواب قطعی به آن داد، زمانبندی استارتاپ‎ها است. بنظر می‎رسد زمانبندی یکی از دلایل اصلی شکست استارتاپ‌ها می‎باشد ولی نمی‌توان به طور خاص آن را تعیین کرد. شما می‌توانید در این زمانبندی اول یا آخر باشید ولی در عین حال نیز برنده باشید.

۳۵) یک نیاز واقعی را پاسخ دهید! البته گاهی می‌توانید فقط یک ویتامین باشید.

 همانطور که مشاهده می‎کنید استارتاپ‌هایی که به یک نیاز واقعی پاسخ می‌دهند (قرص‏های مسکن) بیش از ۶۰% استارتاپ‌ها هستند. رده‎ی دوم مربوط به شرکت‌هایی است که سرویس‌های قبلی را بهتر کرده‌اند.

۳۶) بیشترین توجه استارتاپ‎ها به بهره‌وری، صرفه‌جویی در هزینه و راحتی بوده است

مهم‌ترین بخشی که استارتاپ‌ها در آن بیشترین موفقیت‌ را داشته اند افزایش بهره‌وری است. بهره وری را هر کاری تعریف می‌کنیم که به افراد و شرکت‌ها کمک می‌کند سریع‌تر به هدف‌شان برسند. دومین دسته‌بندی نیز مربوط به استارتاپ‌هایی است که قادر به کاهش هزینه‌های مشتریان‌شان بوده‌اند.

۳۷) کالیفرنیا بیشترین تعداد شرکت‏‌های میلیارد دلاری را دارد، نیویورک و ماساچوست در رده‎های بعدی قرار دارند

همینطور ایالاتی مانند فلوریدا، تگزاس، واشنگتن و یوتا نیز تعدادی زیادی شرکت میلیارد دلاری را در خود جای داده‌اند.

جذب سرمایه

۳۸) تقریبا ۹۰% استارتاپ‏های میلیارد دلاری از هیچ شتاب‌دهنده‎ای استفاده نکرده‎اند

بقیه استارتاپ‎ها از شتاب‎دهنده‏‌های Ycombinator، ۵۰۰ startups، masschallenge،youweb استفاده کرده‎اند که از بین آن‎ها Ycombinator در رده‎ی اول می‎باشد.  البته بهتر است به این نکته نیز اشاره کنیم که بیشتر شتاب‌دهنده‎ها در همین ۱۰ سال گذشته، کار خود را آغاز کرده‌اند و تا همین اواخر محدود به استارتاپ‎های نرم‎افزاری و تکنولوژی بودند.

۳۹) بیش از ۹۰% این شرکت‏ها از VC یا همان سرمایه‌گذاری خطرپذیر تامین مالی شده‌اند

بقیه استارتاپ‎ها نیز از هیچ منابع خارجی استفاده نکرده‌اند و به شکل بوت استرپ یا از پس‌انداز خودشان استارتاپ را در سال‌های اولیه پیش برده‎اند.

۴۰) شرکت‌های فناوری در بیشترین حالت ۲۵۰ میلیون دلار و شرکت‌های بهداشتی/دارویی ۴۰۰ میلیون دلار جذب سرمایه داشته‌اند

۴۱) بیشترین تعداد شرکت‎های میلیارد دلاری در سال‎های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۲ سرمایه‌های بذری خود را جذب کردند.

۴۲) بیش از ۵۰% شرکت‏‌ها بین ۱ تا ۲ میلیارد دلار ارزشگذاری شده‌اند

نمودار زیر فقط شرکت‎های میلیاردی خصوصی را نشان می‎دهد. شرکت‌هایی مثل StemCentrx ، Juno Therapeutics، Lyft، Kite Pharma، Pinterest، Juul،Snap، Stripe، WeWork، WhatsApp، Twitter، Square، Airbnb، Workday،Uber باارزش‌ترین شرکت‏هایی هستند که در طول ۱۴ سال گذشته ایجاد شده‌اند.

۴۳) صندوق‌های خطرپذیر Tier 1 بهترین سرمایه‌گذاری‌ها و بیشترین بازگشت سرمایه را داشته‌اند.

این نمودار نشان می دهد که اگر اولین دور جذب سرمایه از صندوق‌های نام آشنا باشد در موفقیت استارتاپ بسیار موثر است. 

۴۴) بنیانگذاران قدیمی بهترین سرمایه‎گذاران استارتاپ‏‌ها می‌باشند

Elad Gil (بنیانگذار Color Genomics و Mixer Labs)، David Sacks (بنیانگذار پی‌پال و یامر)، Biz Stone(بنیانگذار توییتر)، Peter Thiel (بنیانگذار پی‌پال)،  Alexis Ohanian(بنیانگذار Reddit)، Marc Benioff (بنیانگذار Salesforce) و بسیاری از بنیانگذاران دیگر عموما سرمایه‎گذاران موفقی نیز می‌باشند. با اینکه بعضی از این افراد به عنوان سرمایه‎گذار VC نیز فعالیت می‎کنند اما نمودار زیر مربوط به آن‎هایی است که بصورت شخصی سرمایه‎گذاری کرده‌اند و از طرف شرکت VC نبوده‌اند.

۴۵) سرمایه‎گذاری در مرحله اولیه سخت است

حتی بهترین شرکت‎های VC نیز در ۱۴ سال گذشته روی کمتر از ۱۰ تا از این استارتاپ‌‏های میلیاردری سرمایه‎گذاری کرده‎اند. چند تا نکته در مورد نمودار این بخش:

خطا در این نمودارها ممکن است زیاد باشد زیرا بیشتر اطلاعاتی که بنیانگذاران در پروفایل و شبکه‎های اجتماعی و جاهای دیگر به اشتراک می‎گذارند، عموما واقعی نیستند و در مورد سرمایه‎‎گذاری نیز این موضوع صدق می‎کند.

بسیاری از شرکت‎هایی زیر در مراحل بعدی روی استارتاپ‏‎ها سرمایه‎گذاری کرده‎اند.

مهم‌تر از همه اینکه سرمایه‎گذاری در تعداد زیادی شرکت میلیارد دلاری لزوما به معنی سطح موفقیت بالاتر برای شرکت VC نیست.

شرکت‎های میلیارد دلاری نیز می‌توانند شکست بخورند. حدود ۷% شرکت‏های میلیارد دلاری شکست خورده‌اند یا اینکه ارزش آن‎ها تا زیر یک میلیارد دلار سقوط است.

۴۶) این شرکت‎ها در مرحله‌ی آخر روی استارتاپ‏های میلیارد دلاری سرمایه‎گذاری کردند

همانطور که می‌دانید معمولا در مرحله‏‌ی آخر، ریسک شکست استارتاپ کمتر می‌باشد. آمار نشان می‎دهد که شرکت‏‌های سرمایه‎گذاری VC با منابع مالی بزرگ روی تعداد زیادی استارتاپ در مرحله‏‌ی آخر سرمایه‎گذاری کرده‌اند. نمودار زیر لیست این شرکت‌‏های سرمایه‌‏گذاری را نشان می‎دهد. توجه داشته باشید که این اعداد از وبسایت و پروفایل‏های عمومی برداشته شده‌اند و ممکن است در آنها‏ خطایی نیز وجود داشته باشد.

۴۷) بیش از ۴۰% استارتاپ‎ها به سرعت سرمایه خود را افزایش دادند

مطابق با آنچه در نمودارهای زیر مشاهده می‌کنید بیشتر استارتاپ‏ها در کمتر از ۶ ماه سرمایه بذری خود و در کمتر از ۱۸ ماه از زمان تاسیس سرمایه سری A خود را تامین کرده‌اند.

در بسیاری از موارد نیز فاصله‎ی بین راند اول و دوم سرمایه‎گذاری کمتر از ۱۲ ماه بوده است.

۴۸) این سرمایه‎گذاری‌ها اعداد بسیار بزرگی بودند

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می‎کنید سرمایه‎گذاری روی استارتاپ‏ها از ۲ میلیون دلار شروع شده و در راند سوم به ۳۴ میلیون دلار رسیده است. واقعا اعداد بزرگی هستند و این توانایی استارتاپ‎ها در جذب سرمایه‎ را می‎توان به خاطر بنیانگذاران ممتاز آن‎ها و پشتیبان اصلی آن‎ها در راند اول سرمایه‌گذاری دانست.

۴۹) برخی از این استارتاپ‎ها فقط در دو سال توانستند به یونیکورن استارتاپ تبدیل شوند

در بین این استارتاپ‎ها برخی از آن‏ها فقط در طول کمتر از دو سال توانستند به یونیکورن تبدیل شوند. برخی از آن‏ها نیز یک دهه طول کشید تا ارزش خود را به یک میلیارد دلار برسانند.

۵۰) سرمایه‌پذیری در مرحله بذری از ۰٫۵ میلیون دلار تا چندین میلیون دلار افزایش یافته است

در سالهای اخیر شاهد افزایش چشمگیر سرمایه‎پذیری در مرحله بذری بوده‌ایم. نمودار زیر در مقیاس لگاریتمی است! با اینکه تعداد ۱۰ میلیون دلاری در سرمایه‎پذیری در فاز هسته در ابتدا زیاد بوده اما بنیانگذاران استارتاپ‏های بزرگ توانسته آن را تا مقدار زیادی افزایش دهند.

نتیجه‎گیری

ما در بالا تعدادی زیادی چارت و نمودار را بررسی کردیم. عنوان‏‌های زیر مهم‎ترین آن‎ها بودند:

بنیانگذاران ممتاز دیروزی (با حداقل یک خروجی قبلی به ارزش بالای ۵۰ میلیون دلار یا با درآمدسالانه ۱۰ میلیون دلار) شرکت‏‌های میلیارد دلاری امروزی را تاسیس کرده‌اند.

بیشتر بنیانگذارن تجربه‏‌ی کاری مرتبط با استارتاپ‌شان را نداشته‌اند.

بیشتر استارتاپ‎ها هیچ تقاضای جدیدی در بازار ایجاد نکردند، بلکه به رقابت با دیگر شرکت‌‏ها پرداختند.

رقابت به معنی خطر نابودی استارتاپ‎ها نیست و بیشتر شرکت‎های بزرگ امروزی در زمان تاسیس با شرکت‏‌های بزرگی رقابت کرده‌اند.

محصول بسیار مهم بوده و بیشتر استارتاپ‏‌ها محصولی متمایز از نمونه‎های موجود در بازار ارائه داده بودند.

منبع: Medium

تعداد بازدید : 908

ثریا شیرعلیزاده

فارغ التحصیل مهندسی نرم‌افزار هستم، تازه‌های فناوری اطلاعات و کسب و کارهای نوپا در سراسر جهان را بصورت مرتب دنبال می‌کنم و بهترین‌های آن‌ها را با شما به اشتراک می‌گذارم.

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. مهدی گفت:

    بسیار عالی بود، ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *