مشکل جامعه استارتاپی شهر در سال پیش رو چیست؟ / اعضای جامعه استارتاپی چه راهکاری دارند؟
هر جامعهای گریبانگیر مشکلات متفاوتی است. جامعه استارتاپی یا به عبارت بهتر اکوسیستم استارتاپی تبریز نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نخواهد بود. با رشد هر جامعه نیازهای جدید در آن بهوجود میآید، این رشد میتوانند باعث بروز مشکلات جدید نیز بشود. این مشکلات زمانی بیشتر خود را نمایان میکنند که مشکلات قبلی برروی هم تلنبار شوند و راهکاری برای حل این مشکلات ارائه نشود. سرعت رشد و تقاضا افزایش یابد و پاسخی نسبت به تقاضای موجود وجود نداشته باشد.
موضوع مشکلات اکوسیستم استارتاپی تبریز بهانهای شد تا از افراد مختلف در فضای کارآفرینی، استارتاپی و دانشگاهی نظرخواهی انجام دهیم تا بتوانیم بطور شفافتر و دقیقتر این مشکلات را شناسایی و در مطلبی به همراه راهحلهای پیشنهادی خود افراد در اختیار جامعه تبریز قرار دهیم. امیدواریم در سالهای آتی هنگام رجوع به این مقاله هیچ یک از مشکلات ذکر شده باقی نمانده باشد.
در ادامه میتوانید نظر هر یک از افراد را در مورد مشکلات اکوسیستم استارتاپی تبریز مطالعه نمایید.
آرش مدرسی
وقتی سوال این باشد که : “مهمترین مشکلات اکوسیستم استارت آپی تبریز کدامند؟ ” سوالات بیشتری اتفاقا تداعی می شوند. از جمله اینکه آیا واقعا در تبریز اکوسیستمی شکل گرفته است؟ یا آیا هر تیمی که یک پروژه فناورانه و بویژه مبتنی بر وب و اپلیکیشن و… برای خودش دارد یک استارت آپ تلقی می شود؟ یا آیا رشد و موفقیت استارت آپ های تبریز (یا حتی سایر شهرها) تاثیری بر مشکلات آن شهر، مردمش و یا بقیه استارت آپ ها دارد؟
سوالات از این دست کم نیستند. اما آنچه پس از چند سال ارتباط با فضای استارت آپی تبریز، تهران و سایر شهرها و حتی کشورها می توانم با قطعیت عنوان کنم مساله فرهنگ است. و منظورم از فرهنگ به زبان ساده و کاربردی، همان چیزی است که به صورت چسب و حلقه اتصال ، تمام اجزای یک اکوسیستم را کنار یکدیگر نگه میدارد و به تدریج با جذب و حفظ اجزای بیشتر باعث بزرگ شدن و تکمیل اکوسیستم می شود.
اگر برای شروع یک کسب و کار جدید، قبل از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا نقطه سر به سر، کمی به تبعات انسانی و اجتماعی آن پرداخته شود و خوشنودی واقعی مشتریان و کاربران از حل مشکل خود به عنوان مزیت رقابت اصلی اندازه گیری شود، اگر تیم ها، کسب و کار خود را به جای توجه صرف به نرخ سود یا اقبال عمومی مقطعی، بر اساس تطابق واقعی با روحیه، ارزش ها، امکانات و استعدادهای خود انتخاب کنند، اگر نیروهای فنی کمی از معادلات کسب و کار و برندینگ و مارکتینگ و مذاکره و حقوق پیمانکار و کارفرما بدانند و سرمایه دارها کمی از فناوری های نو و پتانسیل رشد آنها به عنوان زمینه های جدید سرمایه گذاری یاد بگیرند، اگر دانشگاه ها کمی به کاربرد علوم و کارآفرینی فناورانه به معنی واقعی آن بپردازند تا تولیداتشان کمی از سمت مقاله ها و تئوری محض به سمت ارزش آفرینی برای جامعه خود سوق پیدا کند و دانشجویان کمی از آسوده طلبی فضای استخدامی یا ایده آل گرایی فضای پژوهش محض فاصله بگیرند، اگر در مدارس به جای تاکید محض بر نتایج کمی و انواع تست ها و آزمون های سردرگم کننده، کمی هم به روابط انسانی، کار تیمی، تفکر نقادانه، خلاقیت و حل مساله پرداخته شود، اگر والدین حساسیت بیشتری روی خوشنودی شغلی فرزندانشان داشته باشند تا اسم و رسم دهن پر کن فلان رشته و بهمان شغل … منظور از فرهنگ همین اگرهای ریز و درشت هستند که مایه بالندگی و مقدمه تعالی یک اکوسیستم و جامعه را فراهم می کند.
به عقیده من آموزش، گفتگو و تعامل از جمله موثرترین ابزارهای فرهنگ سازی در هر زمینه ای هستند که متاسفانه شرایط و امکانات برای آن در تبریز فاصله قابل توجهی با اندازه های ایده آل دارد که در خور ظرفیت این منطقه باشد. سرمایه گذاری در این موارد به هیچ وجه بازده کوتاه مدت ندارد اما بازده بلند مدت آن بی اندازه موثر خواهد بود. برگزاری انواع رویدادهای رسمی و خودمانی، فراهم کردن بستری برای آشنا کردن عموم مردم با فضای جدید کسب و کار و شکل دهی تفکر خلاق و نوآور در دانش آموزان و دانشجویان به عنوان تصمیم گیرنده های آینده می تواند نقش موثری در تعالی اکوسیستم کسب و کارهای نوپا در تبریز باشد.
یاور مشیرفر
اکوسیستم تبریز اساسا مشکلی ندارد. هنوز اکوسیستمی «تشکیل» نشده است که مشکل داشته باشد یا نداشته باشد. وجود یا عدم وجود اکوسیستم درون هر سیستم اقتصادی، اگر بخواهیم این دو را از هم تفکیک کنیم، شرایط خاصی میطلبد.
از جمله مهمترین آنها «نیاز به گردش تجربیات و اطلاعات مستمر» و «یادگیری و بهبود دائمی» است. چنانچه با ادبیات تخصصی بحث کنیم، اکوسیستمها برای زنده ماندن نیازمند Retention هستند.
طبیعتا برای شهری که در روحیۀ تکتک افراد شاغل استارتاپیاش بینیازی به «آموختن» دائمی و به روزآوری آموختهها و به خصوص «به رسمیت نشناختن تجربههای دیگران» موج بزند، بعید است که بتوان به تلاشهای جزیرهای، پراکنده و غیر هم راستای موجود اساسا لفظ اکوسیستم اطلاق کرد.
شهرام اشرفنیا
بزرگترین مشکل فضای استارتآپی تبریز اینه که بچهها هیچ دیدی از استارتآپ ندارن، به عبارت دیگر خیلی ساده انگارانه بهش نگاه میکنن، برنامهای که میشه در یک هفته انجام داد رو ماهها به مدت ۳،۴ ماه برای خود به اصطلاح نون و پنیر میکنند و بیشتر به چشم تفریح به استارتآپ نگاه می کنند تا یک کار جدی، در زمینه مارکتینگ تصور این است که اگر در دیوار منتشر کنیم خود به خود کاربر جذب خواهد کرد و هیچ برنامهای برای مارکتینگ ندارند، اگر هم داشته باشند این موضوع بی توجه به نرخ تبدیل و هزینه هر کاربر هست که رفته رفته باعث نا امیدی تیم میشود و بعد از مدتی اطلاف زمان همه چیز تمام خواهد شد، علاوه بر این ایدهآل گرایی و تعلل در ورود به بازار به این معنی که پلتفرم ما باید کامل و بدون عیب باشد و مشکلات گستردهای را حل کند، از دیگر مشکلات افراد این اکوسیستم هست.
کار تیمی هم که دیگه نیاز به توضیح نداره، به معنای واقعی کلمه افتضاح است.
سارا ستوده
سارا ستوده با ارسال تصاویری از پارک علم و فناوری شهرستان زاهدان و مقایسه با پارک علم و فناوری تبریز، همسو نبودن فعالیتهای دولتی و کمتوجهی آنها به فضای کارآفرینی و استارتاپی تبریز اشاره کرد. پارک علم و فناوری زاهدان(با توجه به تمام محرومیتهای موجود در این استان) با فراهم کردن فضای کار اشتراکی، فضای برگزاری جلسات، ایجاد بخشهای مختلف مانند IOT و … تاثیر بسیاری در تسریع عملکرد تیمهای استارتاپی زاهدان دارد. این مرکز با فراهم نمودم امکاناتی همچون آموزش مفاهیم کسب و کاری استارتاپی و سایر خدمات مرتبط کمک بسیاری به کارآفرینان میکند. با توجه به نبود برخی امکانات ساده من جمله فضای کار اشتراکی، نبود محل برای برگزاری جلسات و دورهمیها، پارک علم و فناوری استارن آذربایجان شرقی میتواند با ورود به این موضوع کمک شایانی برای اکوسیستم تبریز انجام دهد. همچنین در حوزه فرهنگسازی میتواند با برگزاری دورههایی برای آشنایی مردم با استارتاپها نیز کمک بسیاری برای کارآفرینان انجام دهد. در ادامه میتوانید تصاویر پارک علم و فناوری زاهدان را مشاهده نمایید.
سعید چوبانی
در اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی کشور، یافتن دلیل واحد برای همه مشکلات جاری در اکوسیستم استارتاپی شهر کار بیهودهایست. با این حال اگر بخواهم از یک مشکل کلیدی یاد کنم شاید واژهی “یادگیری” واژهی مناسبی باشد. مهارت آموزی و تاکید بر یادگیری مستمر از حلقههای گمشدهی اکوسیستم شهر است. از دانشگاهها و بخش دولتی گرفته تا جمعهای خصوصیتر نیاز داریم که بهروزتر باشیم و از برداشتن گامهای جدید در یادگیری نترسیم.
عباس باغبان
به نظر من بزرگترین مشکل اکوسیستم استارتاپی تبریز، کمبود success story است . تا وقتی که چند استارتاپ موفق و خوب نداشته باشیم، اکوسیستم حول هیچ چیز، نمیتونه شکل بگیره. ما نیازمند آدمای اهل ریسکی هستیم، که استارتاپ راه بندازن، و بتونن اونو به نتیجه برسونن. و هر کسی هم که دلش به حال اکوسیستم میسوزه، باید به استارتاپای موجود کمک کنه که بزرگ بشن. به نظر من مشکل ما در قدم اول، نه شتاب دهنده هست، نه سرمایه گذار، نه مسئولین ناآگاه، نه هیچ چیز دیگه ای. ما نیاز داریم که قونقاها، اوستاتاپ ها، سفر۷۲۴ های بیشتری تو این شهر قد علم کنن، متخصص های بیشتری رو جذب کنن و جلوی مهاجرتشون رو بگیرن، مردم رو بیشتر با کسب و کارهای آنلاین آشنا کنن. سرمایه گذارهای بیشتری رو به این وادی بکشن، حتی از پایتخت و شهرهای دیگه سرمایه جذب کنن و تزریق کنن به جامعه استارتاپی، مسئولین رو بیشتر با این حوزه درگیر کنن، تجربیاتشون رو به استارتاپای کوچکتر منتقل کنن و در نهایت اکوسیستم کارآفرینی ما حول این ها شکل بگیره.
فرید دهقان
تبریز شهری شبه سنتی است با تفکر پخته قدیمی. کسبوکارهای موفق زیادی در طول قرن اخیر از شهرمان برخاستهاند و چون نسل جدید موفقیتی در خور توجه از نظر نسل قبلی نداشتهاند و عدم وجود اعتماد به نسل جدید باعث شده بسیاری از سرمایهداران تبریزی، اعتماد به کسبوکارهای نوین و توانمندیهای روز نداشته باشند (تله بنیانگذار ). از سویی با این عدم اعتماد دو آینده متوجه آنهاست:
۱) هزینههای سرساماور برای بقای کسبوکار
۲)به زوال رفتن کسبکار
از سویی دیگر نسل جوان، نمونههای خیلی موفقی برای اثبات خود ندارد. به دلیل سخت بودن فضای رشد روند ایجاد نمونه موفق بسیار دشوار و فرسایشی شده است. البته در این میان نیروهای ماهر زیادی پرورش نیافتهاند( مشکل فرهنگی در عدم یادگیری و کار به دلیل خوب بودن وضعیت مالی والدین و یا فقر و نبود راهنما ). این فضا باعث کم شدن مداوم نیروی ماهر به دلیل تعداد کم نیرو و مهاجرت نیروی موجود میشود.
از سوی دیگر جولان افرادی با مهارت کم و فرصتطلب سودجو در اکوسیستم باعث افزایش شکاف اعتمادی میشود.
در این میان دو راهکار برای خروج از این فضای لخت است:
۱) تربیت نیروی با مهارت و توانمند و متعهد در حجم زیاد که این کمبود مهارت را جبران کند و. نمونهکارهای موفق هر چند کوچک افزایش یابد.
۲) تشکیل جلسات متعدد به صورت صادقانه با صاحبان سرمایه شخصی یا دولتی و توجیه و فرهنگسازی بین اصحاب سرمایه و کار.
لازمه بند اول زیرساختهای حمایتی دولتی است و رویداد و همایشهای پراکنده قادر به این حجم از توانمندسازی نیست نیاز به برنامه منسجم آموزشی و افزایش مهارت است.
برای بند دوم نیز نیازمند همراه شدن کل فعالالن پراکنده و زیرآبزن شهر است. و توجیه اینکه در این فضای بیاعتمادی و کسادی کسبوکار حاکم، تخریب یک نفر در اکوسیستم تخریب کل اکوسیستم است.
اگر فعالیتهای فوق رخ ندهند، رفته رفته جامعه بیشتر به سمت انحطاط رفته و جامعه به زودی دچار فروپاشی در حوزه کسبوکار میشود و کسبوکارهای توانمند غیربومی مثل نهنگ شروع به قورت دادن تکتک کسبوکارهای سنتی کمکارآمد شهر خواهند کرد. و از سوی دیگر افراد ماهر جامعه به صورت روزافزونی اقدام به مهاجرت خواهند کرد.
امیر کریمزاد
ساختار فرهنگی و اقتصادی آذربایجان به ویژه تبریز به گونه ای است که تا نهادینه نشدن یک امر یا اقدامی حتی اگر اثرگذار هم باشد موفقیت را به دنبال نمی آورد.
مردمان این خطه اگر چه کارآفرینی و خلق کار برای شان لذت بخش و دوست داشتنی است ولی نسبت به هرگونه تغییر هم بسیار با مقاومت و اصطکاک رفتار می کنند و این امر فضا را برای فعالیت استارت آپی در حوزه کارآفرینی سخت دشوار می نماید.
اما آنچه که بسیار با اهمیت است وجود تعصب و باور به ظرفیت های بومی و داخلی است که این امر در حوزه های مختلف اقتصاد این منطقه نیز نمود دارد.
به عنوان مثال صنایع همچون چرم و کفش ، فرش و در سال های اخیر نیز شیرینی و شکلات اثبات کردند که نامشان با برند تبریز همواره ماندگار است.
از این حیث بنده معتقدم اصلی ترین مشکل اکوسیستم کارآفرینی و استارت آپی تبریز مشکل فرهنگ سازی و ایجاد باورهای دست یافتنی است که بی شک حضور جوانان و عرض اندام آنان در اقتصاد منطقه می تواند اثرگذار باشد.
با توجه به تخصصی حوزه فعالیت بنده که رسانه است معتقدم اگر پیش از ورود یک تفکر اقتصادی بستر آن از حیث فرهنگ سازی فراهم شود پذیرش آن نیز برای مردمان این منطقه بیش از پیش فراهم می شود.
در ضمن بسیاری از استارت آپ ها نیازسنجی خود را منطبق بر واقعیت ها بنا نمی کنند و تلاش دارند یافته های خود را به عنوان پیش زمینه تاسیس و راه اندازی یک استارت آپ قرار دهند که این موضوع مانعی بر موفقیت خواهد بود.
قادر صادقی
موضوع اصلی که من بیشتر تو کامیونیتی تبریز لمس میکنم، کمبود، ایونت، آموزش، تجربه کم، استارتاپ موفق خیلی کم داریم تو تبریز و گاها نداریم.
از راهکارهای کمکی پیشنهادم برا برگزاری تعداد متناسبی ایونت به صورت مرتب با فیلد های عمومی و تخصصی مخصوصا در حوزه های pr , hr واستراتژی و کمپ های فصلی و اماده کردن زیر ساخت های اولیه مثل فضای کار اشتراکی برای تعاملات بیشتر استارتاپها و انتقال تجربه از استارتاپهایی که تا حدی جلوتر حرکت کردند تو مسیر.
فرزین پورتیمور
در تبریز
۱. همه خبر ندارن تیم های دیگه چیکار میکنن
۲. همه از تخصص همدیگه خبر ندارن تا وقتی مشکلی بود بتونن حلش کنن یا از تجربه اون فرد استفاده کنن. خود من الان نمیدونم کیا کار مارکتینگ ، کی سئو و…. کار میکنه. یا شاید کسای دیگه بدونن من یا همکارای من چه تجربه ای داشتن بتونن استفاده کنن.
۳. هنوز معنای کار تیمی و اینکه هدف از تیم چیه به خوبی واسه هممون معنا پیدا نکرده
۴. هنوز اون تفکر شکل نگرفته که موفقیت یکتیم برای شهرمون خوبه و باعث میشه تو زبونا باشیم.
۵. استارتاپ هایی که تو تبریز هم هستن به خوبی میتونن باهم کارمشترک انجام بدن (قبلا یه کوچولو شد) و تو مشتریان بهشون کمک کنند.
۶. کارگاه ها و دوره های تخصصی برگزار نمیشه و در قالب همایشی هستن که یه چند نفر میان و نیم ساعت صحبت میکنن میرن.
افشین مهدی زاده
پاسخ به این سوال خیلی ساده و در عین حال خیلی سخت خواهد بود. با ذکر این نکته که ما هنوز موفق به ایجاد اکوسیستم در این شهر نشدهایم و من این جمعهای استارتاپی و در تعریف کلیتر جمعهای جزیرهای کارآفرینی کسب و کارهای نوپا را کلونی های کوچک کارآفرینی خطاب میکنم. جمعهای کوچکی که حتی از وجود کلونی مشابه دیگر اطلاع ندارند و از توانایی همدیگر استفاده نمیکنند.
مشکلات مالیاتی، بیمه، دید اشتباه سیستم دولتی و علیالخصوص دستگاههای اجرایی مرتبط در تمام شهرها یکسان هست و نیازی به تکرار نیست. سایر مشکلات مختص تبریز را تیتروار اگر اشاره کنیم فکر میکنم باید اینطور نوشت:
– نبود رسانه مستقل و جهت دار بودن محتوای این رسانه ها
– مصادره به مطلوب پتانسیلها و موضوعات مطرح در این کلونیها توسط برخی از بازیگران این عرصه در مواجهه و همکاری با مراکز و نهادهای دولتی و حاکمیتی
– تزریق توهم و گسیل جوانان متخصص فنی بسوی کجراهههای منتهی به شکست، به جای امیدبخشی و استفاده از توان این جوانان متخصص. مشکل اینجاست که ما هم بعنوان بازیگران این عرصه با آغوش باز از غرق شدن در این توهمات استقبال کردهایم.
– فرهنگ سازمانی کارآمدی نداریم و درصدد رفع این نقیصه نیز نیستیم.
– فرهنگ مشارکتی و همیاری نداریم؛ امیدی به داشتنش نیز نداریم.
– فضای مسموم اقتصادی؛ اگر بگوییم ریشه ای ترین مشکل کلونی های استارتاپی تبریز این مشکل اساسی اقتصاد این شهر است گزاف نگفتهایم.
– صاحبان کسب و کارهای نوپا با مفاهیم اولیه کسب و کار هم آشنایی ندارند و درسهای اولیه این حوزه را یاد نگرفتهاند، چه رسد به دوره های مدونی مثل (MBA) و مشابه آن که البته تجویز به تنهایی آن نیز بیراهه و سراب است.
– در ایامی که دانش کارآفرینی به تنهایی کافی نیست و تجربههای کارآفرینی حتی مهمتر از یادگیری علوم کارآفرینی هستند، انتقال تجربیات کارآفرینی به ندرت اتفاق میافتد.
– باورمندی بخش دولتی و بخش خصوصی سنتی به راهکارهای دانش بنیان ارائه شده توسط کارآفرینان تهران نشین و عدم اطمینان به جوانان بومی و به تبع آن انتقال مستقیم منابع مالی به تهران. در عین حال از سمت اعضای این کلونیها شناختی از پتانسیلهای موجود مراکزی که داعیه حمایت دارند، وجود ندارد.
– نیود زبان مشترک بین فعالان اقتصادی سنتی و نسل جدید کارآفرینان که عمده فرصتهای همکاری و همافزایی را محو میکند.
– ناپختگی بخش اعظمی از نمایندگان کلونیها و نمایش رفتارهای بچهگانه که در مغایرت با نیاز حضور با تجربه و رفتار حرفه ای است که از ایشان انتظار میرود.
– نقش لاک پشتی دانشگاههای شهر که فضای بسته خود را در جایی مثل مراکز رشد نیز تسری میدهند. دانشگاهی که سالهاست برای حضور در هر دوره آموزشی در مرکز رشدش مشکل آفرین بوده انتظار هماهنگی بیشتر، حضور، طرح ریزی و و نقش آفرینی در مباحث حیاتی تری مثل ارتباطش با صنعت بیفایده است.
– عدم حمایت بخش خصوصی قدرتمند بومی استان از این حوزه.
تجربه تلخ این بخش، از سوء استفاده مالی متعدد صورت گرفته توسط برخی شرکتها نیز مزید علت است.
– نبود مراکز مردمنهاد و حضور ضعیف نظام صنفی رایانهای و اتاق بازرگانی جهت ساماندهی و رسیدگی به مشکلات حوزه کارآفرینی استارتاپی.
جهت فهم بهتر موضوع، چرخش مدیریتی در نظام صنفی طی سه هفته اخیر را بررسی کنید.
به نظر شما مشکلات اکوسیستم استارتاپی تبریز چیست؟ چه راهکارهایی را برای حل مشکلات موجود پیشنهاد میدهید؟
همیشه گفتهام
و خواهم گفت
تاز زمانی که حرکت مثبتی در این راستا برداشته بشه
۱ . عدم وجود فرهنگ کار تیمی
۲ . عدم وجود آموزشهای به روز چه از طرف نهادهای دولتی و چه نهادهای خصوصی ذیربط
سلام، من با مجموع همه نظرات دوستان فعال موافقم. هرکدومشون نکات درستی رو گفتند. من هم یه مورد به همه اینا اضافه کنم.
تا زمانی که مسولین تراز اول شهر و استان ما افرادی بیات مغز، بیگانه با فناوری و اینترنت و دارای افکار کهنه و دست دوم باشند، همه تلاشهای دوستان و فعالان در شکل دهی بهینه یک اکو سیستم خوب استارتاپی مثل دویدن روی تردمیل خواهد بود! کانتر تردمیل کیلومتر طی شده زیادی رو نشون خواهد داد ولی در عمل فقط ۱/۵ متر جابجایی مفید صورت گرفته. این مسولین بی خیال و خواب زده و بی حال علاوه بر اینکه بستر مناسب رو برای شکل گیری این اکوسیستم فراهم نخواهند کرد، بلکه سنگ اندازیهای متعددی رو در جهت شکل گیری این اکو سیستم انجام خواهند داد.
نکته جالبی این وسط وجود داره و اونم اینه که قبل عید تو یه جلسهای چند تن از مسولین این شهر حضور داشتند و در خصوص فعالین اکو سیستم این شهر از فردی به نیکی و بزرگی یاد می کردند که همه دوستان این فرد رو به عنوان آفت اکوسیستم استارتاپی این شهر میشناسن که با خرید فالورهای فیک در شبکه های اجتماعی، افکار متعلق به ۲۰ سال پیش و شوآف های مسخره و خجالت آور، مسولین تراز اول و صاحبان کسب و کارهای بزرگ این شهر رو در اثر بی اطلاعی فریب داده و خود رو به عنوان سردمدار فناوری و اکوسیستم استارتاپی شهر معرفی کرده! این تیپ افراد از شکاف موجود بین مسولین و فعالین واقعی سو استفاده کردن و حتی از رسانه های این شهر در جهت تثبیت خود استفاده های فراوانی نموده اند!
و اما راهکار: به نظر من به جای غر زدن باید کاری کرد و یکی از راهکارهای موثر اینه که سعی کنیم بعضی از رویدادهای استارتاپی کشور رو توی این شهر برگزار کنیم + یه سری رویدادهای استارتاپی ویژه این شهر رو مرتبا برگزار کنیم. برگزاری رویداد استارتاپی هم مسولین رو از خواب بیدار میکنه (با تحریک حس چشم و هم چشمی)، هم سطح سواد جمعی و معلومات عمومی در حوزه استارتاپها رو بالا میبره، هم ایجاد شبکه سازی موثر میکنه، ایجاد حس رقابت با سایر شهرها می کنه و …
و به نظر من روش مهمی که در اجرای این راهکار وجود داره اینه: فعالین و علاقمندان این اکو سیستم با هم متحد بشن و به مسولین خواب زده این شهر مرتبا برای برگزاری یا میزبانی یا اسپانسری رویدادها فشار بیارن (فشار بی وقفه و بی امان) تا اونجا مجبور بشن که از خواب سنگین زمستانی خود بیدار بشن و جلسات متعدد (بی وقفه) با مسولین بی خیال این شهر برگزار کنن تا انشاالله اکو سیستم این شهر به حال خوبی برسه.