تبریز : شهری بدون اکوسیستم استارتاپی
وقتی برای اولین بار در سال ۹۱ اولین { و تنها } استارتاپ ویکند تبریز برگزار شد، امید و همدلی جدی برای پیشرفت سریع اکوسیستم استارتاپی تبریز پیش آمده بود. همه ما امیدوار بودیم که تبریز بتواند به زودی مسیری برای نوآوری و راه اندازی صد ها کسبوکار اینترنتی را در پیش بگیرد ولی دیری نپایید که همه ما پی بردیم این امیدها چیزی جز وهم و خیال رشد نبودهاند و برای آنچه رشد واقعی میخوانیم همتی جدیتر میطلبد.
این روزها کتاب جامعههای استارتاپی برد فلد {که به همت اصفهان پلاس ترجمه نیز شده است} را بارها و بارها مرور میکنم و به هر دوستِ دولتی و دانشگاهی که میرسم یک نسخهاش را هدیه می دهم. گویی که برد فلد دقیقا با درد جامعه استارتاپی امروز ما آشنا است و به خوبی همه مشکلات و موانع موجود در آن را توصیف کرده است. هر بخش از کتاب فرصتی جداگانه برای مطالعه و بحث میطلبد ولی بخش اول کتاب که اعضای جامعه استارتاپی را معرفی کرده است ناخودآگاه قیاسی در ذهن برای شرایط موجود فعلی پدید میآورد. برد فلد جامعه استارتاپی را به بخشهای زیر تقسیم میکند:
۱- کارآفرینان
رهبران یک جامعه استارتاپی باید کارآفرین باشند. این افراد باید تعهدی بلندمدت نسبت به جامعه خود داشته باشند. آنها باید به هر کسی که میخواهد در این جامعه حضور داشته باشد، اجازه ورود بدهند و باید حضوری فعال و فیزیکی در این جامعه داشته باشند.
تعداد کارآفرینان استارتاپی شهر تبریز انگشت شمار است و آنهایی که توانستهاند موفقیت نسبی کسب کنند احساس نیازی به شکل دهی و رهبری جامعه استارتاپی نمیکنند! این در حالی است که این فقط کارآفرینان موفق هستند که لایق رهبری جامعه استارتاپیاند و نه افراد مدعی. حضور فیزیکی و مستمر کارآفرینان موفق و رهبری جامعه استارتاپی منجر به ایجاد شرایطی برای انگیزه مند شدن بقیه اعضای جامعه استارتاپی خواهد شد که در تبریز شاهد آن نیستیم.
واضح است که دولتها میتوانند به رشد جامعه کارآفرینی و استارتاپی کمک کنند ولی این کار باید در نقش حمایتکننده باشد و نه در نقش رهبر!
۳- دانشگاه
اغلب جوامع استارتاپی موفق در کنار یک دانشگاه بزرگ بنا نها شدهاند. دانشگاه میتواند تسهیل کننده بزرگی برای فعالیتهای کارآفرینی باشد. دانشگاهها محل بزرگی برای کار کردن و برگزاری کارگاهها و جلسهها دارند.
تصور کنید که منطقه آبرسان شهر تبریز چه ظرفیت بزرگی برای تبدیل شدن به هاب استارتاپها را دارد؟ اتفاقی که در اطراف دانشگاه شریف در تهران در حال افتادن است و از دههها پیش در اطراف MIT رخ داده است. ولی اوضاع در تبریز کاملا برعکس است. دانشگاههایی مانند دانشگاه شهید مدنی، دانشگاه آزاد، دانشگاه سهند، دانشگاه پیام نور تبریز و … به مکانهایی برای پاس کردن چند واحد درسی تبدیل شده اند و خبری از برنامههای کارآفرینانه در آنها نیست. انگار که اصلا واژه استارتاپ به گوششان نخورده باشد. درباره دانشگاه تبریز هم که وقتی نامش به میان میآید همه با صدای بلند میگویند: حرفش را نزن! چرا که حتی اگر موفق شوید از دژ محکم حراست دانشگاه تبریز با هزار دوز و کلک عبور کنید برای برگزاری یک کارگاه نیم روزه و یا یک رویداد همفکر در مرکز نوآوری دانشگاه میبایست ساعتها التماس این و آن را کنید و در نهایت به یک بهانه واهی جواب رد بشنوید. تکلیف تشکیلاتی چون بنیاد ملی نخبگان و لطمههایی که وارد کرده است نیز از پیش مشخص است و نیاز به توضیح ندارد.
سرمایهگذاران باید بدانند که تغذیه کنندگان جامعه هستند و نقش طولانی مدت در جامعه استارتاپی بازی میکنند. به این ترتیب آن ها باید برای توسعه جامعه استارتاپی به سختی تلاش و کوشش کنند.
ورود سرمایه گذاران در تبریز به جامعه استارتاپی از معضلات بسیار پیچیده است. سرمایه گذاران در شرایط فعلی جامعه به دنبال سود کوتاه مدت و سریع هستند در حالیکه بازی استارتاپها بازی بلند مدت و پرخطر است و عشق و اشتیاق بسیار میطلبد.
همواره و در هر جمعی این بحث مطرح است که مثلا اگر شیرین عسل فلان قدر سرمایه گذاری کند، یا اقای فلانی اینهمه بدهد این حوزه دگرگون میشود و تبریز به یکی از قطبهای استارتاپی ایران تبدیل میشود. ولی هنوز نه سرمایه گذاران ما از آموزشهای لازم برخوردارند، نه پلتفرم مناسب برای سرمایه گذاری وجود دارد و نه اینکه استارتاپها آماده اخذ سرمایه هستند.
بررسی صورت گرفته نشان میدهد برای اینکه ایران ۱۴۰۰ استارتاپ تا سال ۱۴۰۰ داشته باشد میبایست چیزی حدود ۶۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه گذاری این حوزه صورت بگیرد و بخش عظیمی از این سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی داخلی خواهد بود. سوال اینجاست که از این هدف گذاری چه مقدار به واقعیت خواهد پیوست و سهم سرمایه گذاران تبریز در آن چقدر خواهد بود؟!
۵- منتورها
منتورها کارآفرینان یا سرمایه گذارانی هستند که زمان، انرژی و دانش خود را در جامعههای استارتاپی صرف میکنند و بخش کلیدی آن به حساب میآیند. منتور بدون وجود اهداف و نتایج اقتصادی شخصی به استارتاپها کمک میکند.
هیچ شبکه منتورشیپ منسجم در تبریز وجود ندارد. تک و توک افرادی هستند که اینور و آنور به اشتراک گذاری بی منت دانسته هایشان می پردازند ولی هیچ برنامه مدونی برای اینکار وجود ندارد. رویدادهایی که منتورها دور هم جمع شوند و منتورهای جدید پدید آیند به ندرت برگزار میشوند و هیچ کس نمیتواند زمان زیادی را صرف منتورشیپ کند.
۶- خدمات دهندگان
در هر جامعه استارتاپی خدمات دهندگانی مثل وکیلها، حسابدارها، مراکز کاریابی، مشاوران بازاریابی و … حضور دارند که به شیوههای مختلف به استارتاپها کمک میکنند.
خدمت دهندگان ما هنوز حتی جامعه استارتاپی را بعنوان یک بخش پویا از جامعه نمیشناسند و هیچ پکیج و یا دانش مشخصی برای ارائه به آن ندارد. تعداد وکلایی که با مسائل حقوقی استارتاپها و نرمافزارها آشنا باشند در شهر کمتر از انگشتان یک دست است، شرکتهای بازاریابی و تبلیغات شناخت صحیحی از استارتاپها ندارد و در بهترین حالت بیلبوردهای شهری را بعنوان راه حل پیشنهاد میکنند، شرکتهای حسابداری صنمی با استارتاپها ندارند و ….
۷- شرکتهای بزرگ
گوگل در شهرهای کوچک مانند شهر بولدر در آمریکا فضای بزرگی در اختیار استارتاپها قرار میدهد و محلی با گنجایش ۲۵۰ نفر برای برگزاری رویدادها ایجاد کرده است. به این ترتیب کارمندان گوگل به راحتی با جامعه استارتاپی بولدر در ارتباط هستند و هم زمان محبوبیت این شرکت را افزایش میدهند و فرصت دستیابی به استعدادهای محلی را مییابند.
نگاهی به شرکتهای نسبتا بزرگ تبریز مانند همارا سیستم، آی تی شمس و شرکتهای مشابه بیاندازید و عملکردشان را با استارتاپها بسنجید. دیدار با مدیران هر یک از این مجموعهها و مجموعه های مشابه برای استارتاپهای کوچک با هزاران ترس و لرز همراه است و ممکن است ماهها بطول انجامد! بماند که انتظار داشته باشیم این شرکتها نقشی موثر در شکل گیری جامعه استارتاپی ایفا کنند و سود کوتاه مدت خود را فدای سود بلند مدت جمع کنند.
در نهایت
پدیداری اکوسیستم استارتاپی موفق در آمریکا از سال ۱۹۵۰ آغاز شده است و حال به تدریج در حال موفقیت هستند و شهرهایی چون برلین و تل آویو نیز با قدرت تمام برای رساندن خود به جایگاه فعلی سیلیکون ولی تلاش میکنند. با این وجود به نظر میرسد شهر ما در خواب زمستانی عجیبی بسر میبرد و هنوز هیچ نیازی برای بیداری و دویدن احساس نمیکند و هرکسی که از این خواب بیدار میشود را به دیگر شهرها و کشورها میراند تا بتواند به خواب آرام خود ادامه دهد.
جناب چوبانی اگر از تبریز انتقاد کنی (درست یا غلط یا نوعش مهم نیست)، ممکنه دربیان بهت فحش بدن و بگن رفتی با فارس ها ساخت و پاخت کردی و بی شر… شدی!!!!!
خوبه که با این تحلیل های کاملا درست مشخص شد که مسئولین کوچک و بزرگ خود این شهر، که تماما تبریزی اصل و ترک زبان هستند چقدر در عقب ماندگی آن نقش داشته اند٬ تا مردم کوچه خیابان در شهرهای دیگر غیر ترک زبان که همشون احتمالا در ناز و نعمتن و حق تبریز رو خوردن!!!!!
یک نکته رو از قلم انداختید و اون قضیه فرهنگی است. تعصب چشم آدم رو کور میکنه و از دیدن ضعف های خودش باز میداره. و این باعث میشه آدم فکر کنه در دروازه اروپا زندگی میکنه!! و هر روز از شهرهای دیگه که فکر این چیزا نیستن، عقب و عقب تر میفته.
شوآف و چشم هم چشمی در تبریز رشد خیلی بیشتری دارد تا طرز فکرهای سازنده و این چنینی.
به دخترا از بدو تولد یاد داده میشه به یکی بچسبن خرج اشون رو بده (با ترفندهای مختلف) و به پسرا هم گفته میشه یک کاری پیدا کنن و بعد زن بگیرن (با ملاک های سطحی)!!!
این اهداف زندگی! نسل اندر نسل ادامه پیدا میکنه و فقط شکل آدمها عوض میشه. افرادی که از کلیشه تبعیت نمی کنن خیلی بهشون سخت میگذره چون هر کسی عادت کرده کلیشه ذهنی خودش رو ولو غلط به ایشان تحمیل کنه و در حریم ایشان تجاوز کنه. نهایتا طرد ممکنه بشن. بنابراین این افراد از این جوامع سنتی کوچ خواهند کرد و انرژی تغییر در آن جامعه یا شهر یا گروه افراد، کمتر و کمتر خواهد شد.
الان شما ببین چند درصد انرژی جماعت این شهر، به جای تفکر سازنده، فقط به دخالت در حریم خصوصی همدیگر، مثل همسایه و دوست و فامیل و … و تجسس هدر میره؟ فلانی رفت، اون یکی برگشت، اون دختره با پسر رفت، پسره مهمون آورد، اون چرا همش پای کامپیوتره مرد که خونه نمیشینه و …. .
خیلی عالی.
نشانی وبلاگ بنده .البته این روزها بروزرسانی نمی شود و زمانی سعی می کردم بهترین مقالات کارافرینی را در آن درج کنم:
lotfi55.blogfa.com
ممنون از آقای چوبانی عزیز بخاطر این مقاله خوب و البته سرشار از دلسوزی. کاش گوشی شنوا پیدا شود…کاش فردی دلسوز و تصمیم گیرنده آن را بخواند.
دقیقا.خیلی بحث مهمی هست و مثل همیشه خیلی خوب نوشته و بیان کرده بودین
تو تبریز کارفرماها و اکثر غریب به اتفاق مردم، بویی از فناوری نبردن و هیچی از تکنولوژی روز نمی دونن بجز نهایتا یه تلگرامی چیزی!!. فقط دنبال بهره کشی و سو استفاده هستن. میلیاردر هم باشن بازم دنبال هر فرصتی هستن از یکی سو استفاده کنن و پولشو ندن. کارمند که هیچی به نانوا و دستفروش بدبخت هم رحم نمی کنن. مثلا برنامه نویس استخدام میکنه ولی عین حیوون ازش کار میکشه و منشی گری و آبدارچی بودنم هم ازش میخواد. موقع پول دادنم قانون کار! چقدر قانونمداری خوبه ولی فقط موقع پول دادن.
شما انتظار داری در این جو کسی بفهمه استارتاپ و فناوری چیه؟ ای آقا دلت خوشه. طرف میگه با این سیستم داغون بازم پول درمیارم چرا باید کار تو رو بخرم.
تحلیل خوبی بود، اما پیشنهادات شخص شما به عنوان فعال این حوزه برای حل تدریجی این معضل چیه؟
یعنی دقیقا باید چه کارهایی و توسط چه کسانی انجام شود؟
۱- …
۲- …
۳- …؟
با تشکر
پیشنهادات و راهکارها فراوان و مسیرها مشخص هستند. صدها کتاب در این باره نوشته شده است و مسیر مشخصا معلوم است. همت بالایی برای پیمودن این مسیر میطلبد. نقدا در پایهترین حالت افزایش ورودی اکوسیستم استارتاپی با برگزاری رویدادهای مختلف و همچنین جلسات متعدد جهت آشنا کردن قشرهای مختلف با Termهای استارتاپی و از سوی دیگر راهاندازی بسترهای رشد مانند Co-workها و مراکز شتابدهی و همچنین آموزش سرمایهگذاران سنتی در دستور کار است.
چه متولیان شهری و چه فرزندان نواندیش و صاحب فکر تبریز انتظار میره به هم کمک کنن… به عنوان کسی که دل در گرو سرزمین مادریم داشته و سالها تو تهران و اسلو زندگی کردم خیلی دردم میاد میبینم تبریز هنوز با استارتاپ ناآشناست… انتظار از فرزندان رشید خودمون اینه که با همکاری هم به تبریز فکر کنن و رقباشون رو تهران و استانبول ببینن… به بچه های صاحب ایده و نرم افزار خونمون میگم شما یادگاران ستارخانید عزیزانم….
کل افراد تاثیر گذار اکو سیستم استارتاپی تبریز شده اینا :
مهندس اطاعت، آرش میلانی
بابا افراد دیگه ای هم هستند، چرا از مدیران دیجی کالا، دیوار و کافه بازار، نت برگ، بامیلو، اسنپ، تپ سی، آواتک و … دعوت نمی کنین تا تو جلسات حضور پیدا کنند؟ یکی از مهمترین عوامل انگیزش در این اکو سیستم معیوب، دیدن نمونه های موفق و استفاده از تجارب اوناست
یه موضوع مهم دیگه اینه که همه چیز تقریبا در تهران اتفاق میافته. مثل جلسات و رویدادهای مهم حوزه استارتاپ و کارآفرینی، کلا تبریز ما انگار از این وقایع بی خبره، اصلا اطلاع رسانی نمیشه، کسی دعوت نمیشه، از نتایج جلسات مهم تصمیم گیری در پایتخت چیزی به گوشمون نمیرسه، مگه اونایی که از طریق ارتباطات قدیمی خودشون مطلع میشن. کاش یه سرویسی هم باشه که همه رویدادهای مرتبط با فناوری اطلاعات هم به گوش تبریزیها برسه و شاید ماها هم دیده بشیم و …
ما تلاش میکنیم سالانه در رویداد میتآپ بخشی از این کار را انجام دهیم ولی مطمئنا این کار کافی نیست!
Tabriz.io/meetup2 را ببینید.
ما به واسطه کارمون با همه شهرهای بزرگ و تاثیر گذار این مملکت در ارتباطیم
اما خدا وکیلی بیخیال تر و بی حس تر و بی غیرت تر از مسولین این شهر هیچ جا ندیدم
اینی که میگم واقعا موضوع مشهودیه. مسولین اینقدر بیخیال آخه؟ چون اکثرشون تبریز رو متعلق به خودشون نمیدونن و خودشون رو مسولی موقت میدونن که چند صباحی اومدن مهمونی و هرچی بتونن بردارن غنیمته
دوستان عزیز سلام ممنون از آقای چوبانی عزیز در مورد نظراتشون همون طور که گفته شد نبود اکوسیستم استارتاپی عملا فرصتی برای رشد به بقیه استاراپ ها کم داده اما چرا پیش زمینه رو خودمون ایجاد نکنیم و موجب ترغیب سرمایه گذاران به سرمایه گذاری نشیم تیم کار آفرینی روقان الان چند سالی است فعالیت های تحقیقاتی خودش رو شروع کرده از امسالم وارد فاز عملی شدیم و پلتفرم اجرایی خاصی که با حضور منتور های موفق ایران طراحی شد داریم پیش میبریم و خیلی هم خوشحال میشیم از تک تک دوستان در مجموعه خودمون میزبانی کنیم و از تجربیات گرانبهای شما استفاده کنیم.
بنده قنبری هستم منتور و هم بنیان گذار روقان
اینم شماره بنده برای ارتباط با دوستان عزیز ۰۹۳۷۴۱۴۶۵۱۳