چگونه یک استارتآپ هوش مصنوعی موفق داشته باشیم؟

راه اندازی یک استارت آپ موفق وابسته به فاکتورهای بسیار مهم و حیاتی متنوعی است که شکست در هر کدام به راحتی میتواند منجر به شکست کامل استارت آپ شود. البته نباید ترسید و به راحتی جا زد چرا که اگر ما شناخت مناسبی از مدل محیط داشته باشیم میتوانیم مدل تجاری مناسبی برای شروع موفق استارت آپ خود طراحی کنیم. در این میان یکی از مشکلات آغاز استارت آپ های مربوط به تکنولوژی های روز دنیا، بحث فناوری مورد نیاز برای شروع استارت آپ و حوزه پژوهش است. بیایید فرض کنیم میخواهیم استارت آپ تولید ترشی خانگی راه اندازی کنیم. در این حالت تنها علم موردنیاز برای تولید محصول یک جستجوی ساده در سایت گوگل و دریافت فرمول های ساخت ترشی خانگی از سایت های آشپزی است. یا اگر بخواهیم ترشی خاصی تولید کنیم نیاز است تا مبلغی را به کسی که فرمول ساخت آن ترشی دارد پرداخت کرده و از او فرمول را خریداری کنیم و سپس تقریبا تا ابد ترشی تولید کنیم. همچنین مدل تجاری مخصوص فروش این محصولات نیز میتواند از سوپرمارکت سر کوچه گرفته تا راه اندازی یک صفحه اینستاگرامی مخصوص عرضه عمده ترشی به سوپرمارکت ها باشد. درنهایت هم با توجه به اینکه شرکت های بزرگ تولید محصولات غذایی از قبل ترشی های خوشمزه ­ای تولید میکنند و با توجه به تولید در ابعاد بسیار وسیع و با تجربه فراوان قیمت تمام شده کمتری نیز دارند، یا باید بازار خود را بسیار محدود در نظر بگیریم و یا به کل قید استارت آپ ساخت ترشی را زده و به دنبال فکر بهتری باشیم.

How to Impact

راه‌حل

اما راه حل بهتری نیز وجود دارد. همان راهی که تمامی افرادی که فارغ التحصیل مقاطع تحصیلات تکمیلی هستند پشت سر گذاشته اند. این راه در یک جمله خلاصه می شود. نوشتن بخش نوآوری پروپوزال. هر فردی قبل از شروع کار بر روی پایان نامه خود در مقطع تحصیلات تکمیلی، باید فرم پروپوزالی مبنی بر برنامه و هدف خود برای به ثمر رساندن پژوهش پر کند. در این پروپوزال معمولا بخشی وجود دارد به نام نوآوری. یعنی فرد باید بگوید چرا کارش یه کپی جدید از پژوهش دیگران نیست و چه چیزی میخواهد ارائه دهد که در کار دیگران وجود ندارد و نیاز جدیدی از جامعه را رفع میکند. این نیاز میتواند تولید یک ترشی جدید باشد که جامعه همیشه به دنبال آن بوده ولی در قفسه سوپرمارکت ها پیدا نمیکرده است. میتواند یک همبرگر مک دونالد باشد در میان انبوه همبرگرهایی که به اندازه مک دونالد خوشمزه نیستند و این نوآوری کلید استارت آپ ماست. همچون مک دونالد که برای محرمانه نگه داشتن این کلید هر چند روز یکبار همبرگرهای خام درست شده در آمریکا را با هواپیما به شعب مختلف خود در سراسر جهان ارسال میکند تا فرمول ساخت همبرگر محرمانه باقی بماند. تنها راه پیشرفت اسنپ، فیلترشدن اوبر است. هماهنگونه که تنها راه پیشرفت تاکسی های جدید اینترنتی فیلترشدن اسنپ و تپسی و چند تاکسی اینترنتی محدود است. چرا که اوبر با تجربه فراوان و قیمت تمام شده کمتر با توجه به وسعت فعالیت، هر رقیبی را به راحتی کنار خواهد زد مگر اینکه ایده جدیدی به ذهن یک فرد خلاق برسد که اوبر از آن بی خبر است. یک ایده بد میتواند این باشد که ما به جای استفاده از ماشین های مناسب از پیکان مدل زیر ۷۰ و به جای رانندگان محترم از کارتن خواب ها استفاده کنیم و قیمت تاکسی ها را پایین تر بیاوریم. قطعا همیشه افرادی خواهند بود که ترجیح دهند با چنین سرویس هایی تردد کنند اما باید این را هم در نظر بگیریم که هر روز یک پایمان باید در دادگاه باشد. یک استارت آپ جدید نیازمند بخش پژوهش و طراحی یا به اصطلاح R&D است. این بخش در محصولاتی مانند همبرگر در ابتدای راه پررنگ تر بوده و رفته رفته کمرنگ تر میشود. البته همیشه باید شخصی در بخش R&D باشد تا استارت آپ شما توسط نوآوری های سایر شرکت ها بلعیده نشود چرا که اگر هم فرمول همبرگر شما نیاز به، به روز رسانی نداشته باشد، قطعا بخش تبلیغات یا مدل تجاری شما نیاز به نوآوری و به روز رسانی دارد. اما در بحث فناوری های روز دنیا مسئله بیشتر متکی به بخش R&D است.

AI makes 200 percent of 100 percent of your startups

و اما هوش‌مصنوعی دوست‌داشتنی

علم هوش مصنوعی هر روز در حال پیشرفت و به روز رسانی است. بنابراین برای شروع موفق یک استارت آپ هوش مصنوعی فرصت بیشتری در اختیار دارید چرا که علوم فراوان تجاری نشده ای منتظر هستند تا تنها به سراغ آنها رفته و تجاری شان کنید. اما در این مسیر مشکلاتی نیز وجود دارد. برای مثال محصول هوشمند مانند ترشی نیست که شما بتوانید به سوپرمارکت سر کوچه خود بفروشید. همچنین جزو نیازهای اولیه زندگی نیز نیست. بنابراین مشکل اصلی در عرضه محصولات دیجیتال شاید بازاریابی آن باشد. شما نمیتوانید به راحتی به شخصی که به نان شب خود محتاج است یک HomePod عرضه کنید. شما برای تولید محصول هوشمند نیاز به افراد خلاق دارید. افرادی که میتوانند ایده های مقالات علمی و پژوهش های روز دنیا را برایتان به گونه ای خلاقانه عملی کنند. در مقالات، شما با مطالب سرد و بی روحی از جنس الگوریتم هایی رو به رو هستید که ادعا میکنند الگوریتم قبلی را بهبود بخشیده اند یا توانسته اند الگوریتمی ارائه دهند که میتواند یک مسئله جدید را حل کند. همه این مقالات یک اپلیکیشن بالقوه هستند. اما برای بالفعل شدن راهی طولانی در پیش دارید. شما باید بتوانید برای این مقالات بهترین مکان های استفاده که سود فراوانی نیز برای شما به ارمغان می آورد، بیابید. آیا همین که ما قدرت تولید اپلیکیشن و کپی کردن مفهوم مقالات را داشته باشیم کافی است؟ پاسخ منفی است. این صنعت است که مولد است. علم مولد صنعت نیست. شما باید ابتدا تصمیم بگیرید که علاقه مند به رفع چه نیازی از نیازهای جامعه بشری هستید و سپس تصمیم بگیرید که چگونه این تصمیم را عملی کنید. بنابراین در این بخش یا باید در بخش R&D شرکت خود پژوهشگران ماهری برای تولید الگوریتم های مناسب ایده خود داشته باشید ویا بتوانید از دانشگاه یا پژوهشگاهی به صورت مستمر کمک بگیرید. اما ریشه ای ترین مسئله همین یافتن ایده است. همه میتوانند ایده ارائه دهند. اگر به مادربزرگ تحصیل نکرده بنده مراجعه کنید و به او مفهوم ربات را شرح دهید قطعا ایده ای به نظرش خواهد رسید و آن را به شما منتقل خواهد کرد. خوشبختانه من این کار را قبلا انجام داده ام. مادربزرگم به من گفت پس رباتی طراحی کن که برود از بازار خریدهایم را انجام دهد و به خانه بیاورد. خب ایده جالبی بود ولی زمانی که به عملی کردن این ایده فکر کردم در همان ثانیه اول از انجام آن منصرف شدم. بنابراین برای یافتن ایده مناسب باید محدودیت ها و توانایی ها را در نظر میگرفتم. همچنین نیازهای افراد را نیز شناسایی میکردم و مهم تر از همه این ها سودآوری ایده را نیز در نظر میگرفتم.

حالا بیاییم مسیری که آماده ایم را برعکس برگردیم و راه حل ها را شنایی کنیم…

AI can create AI

هوش‌مصنوعی چگونه راه میگشاید؟

برای سرودن شعر حداقل باید هزار بیت شعر حفظ باشید والا اشعاری که میسرایید نه دارای کلمات غنی و قافیه های منظم و نه دارای وزن زیبا و مداوم خواهد بود. به همین شکل برای سرایش یک ایده نیز باید هزار بیت شعر از دیوان ایده های مربوط به زمینه مورد علاقه خود بیابید. اگر تاکنون شخصی بوده اید که اخبار دنیای فناوری را پیگیری نمیکرده و از ایده ها و بازارهای تجاری در زمینه مورد علاقه خود اطلاعی ندارید، برای شروع بدترین کار این است که سعی کنید با همان اطلاعات کلی و ناچیزتان ایده جدید ارائه دهید. در این حالت ایده شما قطعا بهتر از ایده مادربزرگ من نخواهد بود. اما اگر اطلاعات ناکافی در زمینه هوش مصنوعی داریم چه کنیم که ایده خوبی پرورش دهیم. بهترین راهکار کسب اطلاعات از متخصصان این حوزه است. یا سعی کنید شخصی را به عنوان پژوهشگر واحد R&D خود استخدام کنید و یا چند روز مداوم روزی ۱۲ ساعت در اینترنت به دنبال کاربردهای جدید و الگوریتم های جدید در حوزه هوش مصنوعی باشید. کمک خواستن مقطعی از یک شخص اصلا کار درستی نیست چرا که آن شخص شاید به صورت مقطعی یا به مدت چند ساعت در کنار شما باشد، اما استارت آپ شما نیاز به شخصی دارد که بتواند هر لحظه کار شما را پیش ببرد و مسئولیت شکست ها را نیز برعهده بگیرد. البته در هر حالت سعی کنید از این فرد از بدو ورودش به مجموعه بیاموزید چرا که اگر اطلاعات لازم و کافی نداشته باشید هر لحظه ممکن است با خیانت او رو به رو شده و یا حداقل نتوانید مسیر درستی برای آینده کسب و کار خود ترسیم کنید. بنده در شرکتی مشغول کار بودم که دارای بخش آی تی بود. مدیر شرکت یک پزشک بود. ما یک همکاری داشتیم که در بخش آی تی فعالیت میکرد و چون باسابقه ترین فرد حاضر در بخش آی تی شرکت بود دارای محبوبیت خاصی نزد مسئول شرکت بود. این فرد کارها را عقب می انداخت و تنها بخش کوچکی از زمانش را برای کارهای مجموعه قرار میداد که اکثرا این زمان ها نیز به بحث بر سر میزان پیشبرد کارها و اینکه او چقدر خسته است و نیاز به استراحت و حقوق بیشتری دارد میگذشت. از آنجایی که مدیر مجموعه اطلاعات کمی داشته و دید مناسبی از رفتار وی نداشت، تنها کاری که میتوانست انجام دهد چانه زدن بر سر میزان حقوق وی و همچنین فشار آوردن به او برای انجام سریعتر کارها بود. مدیر شرکت باور داشت که حقوق که او پرداخت میکند، با چانه زدن های فراوان به دست آمده و ارزش کارمندش بسیار بیشتر از این حرف هاست. بعلاوه او فکر میکرد که کارمندش بسیار سخت کوش است چرا که همیشه گلایه های خسته بودن و زیاد بودن کارهایش را میشنید و مدام در حال فشار آوردن به کارمندش برای کار بیشتر بود. اما غافل از آنکه آن کارمند با روش خسته نشان دادن خود و زمان بر نشان دادن کارها سعی داشت مدیر خود را متقاعد کند که وی بسیار کارمند خوبی است درحالیکه اینطور نبود. بنابراین اگر استارت آپی راه اندازی میکنید که نوپا است، باید در نظر بگیرید که حتما باید اطلاعات کافی در مورد مسیر پیش روی خود داشته باشید. یا باید از اینترنت یاد بگیرید و یا از کارمند خود. اما اگر شرکت بزرگی مانند گوگل باشید میتوانید با میزان سود و زیان های شرکت و مقایسه با رقبا تصمیم نهایی مناسبی در مورد بخشی از شرکت خود که مدیریت آن را به شخصی خاص داده اید به دست آورید. همچنین با توجه به ساختار سلسله مراتبی در شرکت های بزرگ افراد زمانی به مدیریت بخش ها میرسند که به قول معروف هفت خان رستم را طی کرده باشند و امتحان خود را پس داده باشند.

AI Solving Almost Anything

چگونه ایده‌پردازی کنم؟

مسئله مهم بعدی انتخاب زمینه کاری و ایده است. بسیاری از شرکت های ایرانی حاضر در عرصه هوش مصنوعی همواره سعی میکنند تا زمینه فعالیت خود را به یک یا دو محصول یا حداکثر به یک زمینه در علم هوش مصنوعی محدود کنند. برای مثال نرم افزارهای تبدیل گفتار به نوشتار، نوشتار به گفتار، تحلیل صفحات وب، پردازش تصویر و… موجود در بازار ایران اکثرا از شرکت هایی خارج شده اند که حوزه فعالیت شان تنها به یک زمینه محدود می شود. اما اگر به شرکت های خارجی نگاه کنیم این موضوع بسیار کمتر به چشم میخورد. البته باید در نظر گرفت که شروع به کار در زمینه هوش مصنوعی بهتر است با تمرکز بر روی یک نوآوری و محصول صورت پذیرد، اما در ادامه باید در نظر داشت که ساخت محصولات در چند حوزه باید در برنامه آینده ما باشد. برای مثال استارت آپ AIVA در کشور لوکزامبورگ، اولین هوش مصنوعی آهنگساز به نام AIVA را معرفی کرد که اولین هوش مصنوعی در جهان است که قانون کپی رایت شامل آثار تولیدی اش میشود. این موسیقی ها فعلا در حوزه آثار بتهوون و موتزارت و… تولید میشوند. در اینکه این نرم افزار پشتیبانی شده و گسترش داده خواهد شد شکی نیست اما آیا این نرم افزار به خودی خود میتواند نیاز قشر وسیعی از کاربران را برطرف سازد؟ برای مثال اخیرا شرکت گوگل Duplex را معرفی کرد. این محصول نرم افزاری بر روی دستیار صوتی گوگل قرار گرفته و این امکان را به افراد میدهد تا بتوانند از دستیار صوتی گوگل خود بخواهند به صورت تلفنی برایشان وقت رستوران یا آرایشگاه رزرو کند. برای ساخت این محصول ما حداقل به سه تکنولوژی نیاز خواهیم داشت. تبدیل گفتار به متن، تبدیل متن به گفتار و درک مفاهیم متون. همچنین اخیرا شرکت اپل نیز امکانی مشابه همین بر روی سیری سوار کرد تا افراد بتوانند با گفتن عبارتی خاص، از پلیس درخواست کمک کنند. در تکنولوژی شرکت اپل حتی ردپای تشخیص اصوات محیطی نیز به چشم میخورد. اگر پژوهشگران خوبی در مجموعه خود داشته باشید خواهید دید که این پژوهشگران میتوانند تمامی این پروژه ها را برایتان به ارمغان بیاورند. البته نباید انتظار داشته باشید تا استارت آپ شما تمامی این بخش ها را به خوبی اپل و گوگل در زمانی کم انجام دهد. این کار سخت نیست. بلکه نشدنی است. زیرا نه شما در ابتدای راه میتوانید تیمی به تجربه و هماهنگی و خبره بودن تیم گوگل بسازید و نه خواهید توانست این محصول را به خوبی گوگل عرضه کنید. باید فراموش نکنیم که شرکت های بزرگی مثل گوگل و اپل همواره در حال بلعیدن استارت آپ های حوزه فناوری برای رشد بیشتر هستند و هدف ما این است که یکی از این دو هدف را دنبال کنیم. یا در محدوده خاصی فعالیت کنیم و یا شرکت های بزرگ تر را مجبور کنیم ما را به قیمت خوبی بخرند. روشی که چینی ها و ایرانی ها در پی میگیرند روش فیلترکردن محصولات خارجی برای رشد استارت آپ های داخلی در فضای محدود است. هرچند جمعیت چین زیاد باشد ولی این شرکت ها هیچگاه نخواهند توانست قابل رقابت با محصولاتی باشند که به تمام جهان به جز چین عرضه میشوند. بایدو هرچقدر هم خوب باشد به پای گوگل نخواهد رسید چون نه فضایی به آن وسعت را در اختیار دارد و نه رقابتی که گوگل در آن سیقل میخورد را دیده است. بنابراین هر زمان که بخواهد وارد بازار جهانی شود مورد حجمه قدرت های بزرگ تر از خود قرار گرفته و فرصتی برای فعالیت در عرصه جهانی نخواهد داشت. بنابراین درهای ورود ارز به کشور چین نیز بسته شده و چین رفته رفته دارای اقتصادی منزوی تر از قبل خواهد بود. اما در حوزه هایی مثل گوشی های موبایل شاهد هستیم زمانی که گوشی های آمریکایی در چین قابل فروش میشوند، گوشی های چینی نیز در جهان به فروش مناسبی دست می یابند. زیرا از همان اول فهمیده اند که باید با اپل و سامسونگ رقابت کنند. ایجاد یک استارت آپ هوش مصنوعی که مثل اسنپ درون مرزهای ایران فعالیت کند کار ارزشمندی است اما ارزشمندتر از این استارت آپی است مانند اینستاگرام که توسط فیسبوک خریداری شود. اخیرا در همایش بلاکچین که توسط TabrizIO برگزار شد، یکی از سخنرانان اظهار داشت که ایده ای با موضوع تشخیص احساسات افراد در متون و مکالمات با هوش مصنوعی که توسط پژوهشگران هوش مصنوعی ایرانی طراحی و پرورانده شده بود، در مرحله عقد قرارداد با شرکت هوآوی است. اگر فکر میکنید این ایده یکی ایده خیلی بزرگ و دست نیافتنی بوده باید بدانید اینطور نیست. اگر شخصی بر تکنولوژی های جدید هوش مصنوعی تسلط کافی داشته باشد با توجه به جدید بودن این حوزه و سرعت بالای پیشرفت این علم، یافتن ایده های جدید برای پژوهشگران علاقه مند کار سختی نیست.

AI transforms real world to binary and binary to anything

شروع کن

اما آیا هوآوی دم در خانه ما ایستاده تا اگر روزی ایده ای به ذهن ما برسد آن را به قیمت بالایی از ما بخرد؟ یا این ما هستیم که باید با تلاش فراوان محصولات خود را به آنها معرفی کنیم؟ این ماییم که با تلاش فراوان باید محصول خود را به آنها معرفی کنیم. با هر روشی که بتوانیم. نباید تولید محتوا را فراموش کنیم. باید بدانیم که افرادی که دنبال یک هوش مصنوعی برای بهتر کردن زندگی خود هستند هیچگاه در موتورهای جستجو مانند گوگل اسم محصول ما را جستجو نمیکنند. آنها نیاز خود را جستجو میکنند. بنابراین باید حوصله به خرج داده و در وبلاگ شرکت خود بنویسیم که نیاز کاربر چگونه رفع خواهد شد. به یاد داشته باشیم که کاربری که به سایت ما وارد شده، منتظر است تا در ابتدا چیزی از ما بشنود که مطمئن شود نیازش رفع خواهد شد. بنابراین در خطوط اول با دلایل قانع کننده به او اطمینان دهید که جای درستی آمده و از همان اول شروع به بیان معادلات ریاضی پیچیده به کار رفته در محصول خود نکنید. بیان چگونگی انجام کار محصول بماند برای زمانی که کاربر عاشق محصول شما شده و میخواهد بداند این محصول چگونه این کار را برایش انجام خواهد داد. این توضیحات نیز باید به زبان ساده و قابل فهم برای کاربران عادی نوشته شود. صفحه اول معرفی محصولتان را مانند صفحه اول شرکت AIVA.AI طراحی کنید. اولین ورودم به این سایت را هنوز به یاد دارم. لحظه ای که به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم. این نوع معرفی را حتی در محصولات اپل نیز ندیده بودم. از لحظه ورود به سایت برایتان موسیقی ساخته شده توسط AIVA پخش میشود. اسم این قطعه I am AI است. یعنی من هوش مصنوعی هستم و برایتان این حس القا میشود که هوش مصنوعی در حال صحبت با شماست. به زبان موسیقی. البته اخیرا تغییراتی در صفحه ابتدایی سایت داده شده. به یاد دارم که در اولین ورودم به سایت سخنانی از افراد بزرگ حوزه سیاست و فناوری در مورد این محصول نوشته شده بود. تایم لاین توسعه این محصول. حتی به یاد دارم که نوشته بودند این محصول از فیلم Her الهام گرفته شده که یک فیلم مربوط به هوش مصنوعی است. به عنوان یک علاقه مند به حوزه هوش مصنوعی که پایان نامه خود را در زمینه پردازش صوت دفاع کرده ام در آن لحظه حاضر بودم حتی پیشنهاد ریاست گوگل را رد کرده و کارمند آن شرکت شوم. همچنین در بحث شبکه های اجتماعی نیز حضور بسیار مهم است. در مرحله اول شما باید بتوانید با تولید محتوای مناسب برای خود مخاطب جذب کنید. این جذب مخاطب در شبکه های اجتماعی نباید به صورت معرفی الگوریتم های محصول و یا قابلیت های کلی در یک بروشور سرد و بی روح باشد. شبکه های اجتماعی دقیقا مثل صفحه اول وبسایت تان مکانی است که باید مخاطب را تحت تاثیر قرار دهید. اینجا دقیقا همانجایی است که باید بتوانید دقیقا همانطور که جراحان پلاستیک مردم را عاشق دماغ سربالا میکنند شما نیز مخاطبانتان را عاشق محصول تان کنید. به روش صحبت رو در رو. به روش تولید انیمیشن طنز یا غیرطنز و یا هر روش خلاقانه دیگری. اینجا دقیقا همان جایی است که شما تنها سه ثانیه فرصت دارید مخاطب را جذب کنید و باید در همین سه ثانیه به آنها نشان دهید که هوش مصنوعی شما چگونه میتواند زندگی آنها را از این رو به آن رو کند. اگر نتوانید به آنها نشان دهید که چگونه میخواهید تغییر ایجاد کنید، بهتر است قید استارت آپ خود را بزنید و ادامه ندهید چرا که حتی خودتان را نمیتوانید قانع کنید که از محصول­تان استفاده کنید.

Start coding your code. your kid. I mean your own AI

به امید روزی که…

هوش مصنوعی علمی است که پایان آن برابر با پایان جهان است. اگر انسان بتواند کارها را به سرعت کامپیوترها حل کند و هزینه تولید بهشت برای خود را به مقدار بسیاری پایین آورد و همین کار را نیز ربات ها برایش انجام دهند، آن نقطه پایان جهان است و این همان نقطه ای است که با هوش مصنوعی محقق می شود. یکی از نمادهای این زندگی، استخراج ارزهای دیجیتال است. برای استخراج رمزهای دیجیتال، کافی است چند پردازنده قوی داشته باشید و آنها را به برق متصل کنید. آنها هزینه برق مصرفی خود را تامین خواهند کرد. هزینه تعمیرات و حتی افزایش قدرت خود را نیز تامین خواهند کرد و شما تنها باید منتظر باشید که جیبتان هر روز پر پول تر شود. بنابراین این حس را به مخاطب خود القا کنید که زندگی او می تواند زیباتر باشد و بیش از پیش شبیه زندگی در بهشت شود. به خود نیز القا کنید تا زمانی که بهشت مطلق را برای کاربرانتان نساخته اید دست از توسعه و پیشرفت محصول خود نکشید. سعی کنید محصول تان را همواره پویا نگه دارید چرا که علم و فناوری اگر از قافله پیشرفت فناوری عقب بماند یک فناوری مرده است. به خودتان، محصول تان و کاربرانتان احترام بگذارید. در شرایط سخت کاربرانتان را رها نکنید تا آنها نیز در شرایط سخت رهایتان نکنند. البته شرایط سخت نه به آن معنا که در حالت ضرردهی ادامه دهید. به آن معنا که به علایق آنها احترام گذاشته و نیازهای آنان را برطرف کنید. از محصول خود پشتیبانی مناسب به عمل بیآورید چرا که رمز اصلی گسترش فناوری همین پشتیبانی است. در عرصه دیجیتال هیچ تبلیغاتی بهتر از نام نیک نیست چرا که کاربران این حوزه به محض دیدن یک سند و حتی یک نظر در مورد شیوه بد پشتیبانی شما به کلی ریزش خواهند کرد. سقوط ارزش فیسبوک در پی رسوایی آنالتیکا یکی از بارزترین این سقوط ها بود. در صورت بروز مشکل عذرخواهی کرد و سعی در اصلاح داشته باشید و با دلایل و مستندات به کاربران خود قول دهید که دیگر تکرار نخواهد شد. باز هم میگویم، به خودتان، محصول تان و کاربرانتان احترام قائل باشید. به امید روزی که هوش های مصنوعی مان بتوانند تمام آن چیزی باشد که آرزویش میکردیم.

تعداد بازدید : 934

صابر ملک‌زاده

پژوهشگر و کارشناس‌ارشد هوش‌مصنوعی - SMalek.blog.ir/page/A

مطالب مرتبط

5 دیدگاه‌

  1. هومن گفت:

    عالی بود ممنون. واقعا تو فضای استارت آپی کنونی به همچین راهنماهایی نیاز هست.

  2. سینا منوچهری گفت:

    درود وعرض ادب
    مطالبتان واقعا مفید بود اما اگر قدری بیشتر در رابطه با هوش مصنوعی که تخصص شما وبنده هستش توضیح میدادین بهتر میشد
    شاد باشید وپیروز

  3. پیمان بیگی گفت:

    واقعا تحت تاثیر گذار بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *